معنی ذنوب

ذنوب
معادل ابجد

ذنوب در معادل ابجد

ذنوب
  • 758
حل جدول

ذنوب در حل جدول

فرهنگ معین

ذنوب در فرهنگ معین

  • (ذُ) [ع.] (اِ.) جِ ذنب، گناها، جرم ها، خطاها.
لغت نامه دهخدا

ذنوب در لغت نامه دهخدا

  • ذنوب. [ذَ] (ع اِ) دلو پُر.

  • ذنوب. [ذَ] (ع ص، اِ) اسب درازدم بسیارموی. سطبردم. سطبردنبال. درازدم. که دم پرموی و سطبر دارد. فرس ذنوب، اسپ خوش دُم. || روز بسیارشرّ. || دلو، یا دلو پرآب، یا دلوی که در آن آب باشد یا دلوی که آبش قریب پری آن بود. || دلو بزرگ. || دلو یک گوشه. دلو یک دسته. غرب. سجل. || بهره. بهر. حظّ. نصیب. حصّه. بخش. ج، اَذنِبهَ، ذَنائب، ذِناب. || گوشت پشت. گوشت پشت مردم. یا گوشت سرین و گوشت سرسرین و آن دواست. || گور. قبر. || نیاوه. توضیح بیشتر ...
  • ذنوب. [ذَ] (اِخ) جایگاهی است در شعر عبیدبن الأبرص و جز آن. و درمعجم البلدان آمده است. نام موضعی است. عبید گوید:
    اقفر من اهله ملحوب
    فالقطبیات فالذّنوب.
    و بشربن ابی خازم گوید:
    ای المنازل بعد الحی ّ تعترف
    أم هل صِباک و قد حکمت مطرّف
    کانها بعد عهدالعاهدین بها
    بین الذنوب و حزمی واهب صحف.
    (معجم البلدان یاقوت). توضیح بیشتر ...
  • ذنوب. [ذُ] (ع اِ) ج ِ ذَنب. گناهان. غفارالذنوب، بخشنده ٔ گناهان. یکی از اسماء صفات خدای تعالی. جج، ذنوبات. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

ذنوب در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

ذنوب در فرهنگ فارسی هوشیار

  • گناهان، یکی از اسماء صفات خدایتعالی
فرهنگ فارسی آزاد

ذنوب در فرهنگ فارسی آزاد

  • ذَنُوب، بسیا گناهکار- کسیکه زیاد گناه می کند (جمع:اَذنِبه-ذَنائِب- ذِناب). توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه