معنی دیدنی

دیدنی
معادل ابجد

دیدنی در معادل ابجد

دیدنی
  • 78
حل جدول

دیدنی در حل جدول

لغت نامه دهخدا

دیدنی در لغت نامه دهخدا

  • دیدنی. [دی دَ] (ص لیاقت) درخور دیدن. که لازم است دیدن آن. بسی درخور دیدن. (یادداشت مؤلف). قابل رؤیت. مرئی:. و چون مهلت برسید و وقت فراز آمد هر آینه دیدنی باشد. (کلیله و دمنه).
    دیدنی شد همه نوری به ظلم درشکنید
    چاشنی همه صافی به کدر بازدهید.
    خاقانی.
    رؤیت حق ببر معتزلی
    دیدنی نیست ببین انکارش.
    خاقانی.
    مطلق از آنجا که پسندیدنی است
    دید خدا را و خدا دیدنی است.
    نظامی.
    چنان بیند آن دیدنی را که هست
    به دست آرد آن را که باید بدست. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دیدنی در فرهنگ عمید

  • سزاوار دیدن، لایق نگریستن، قابل دیدن،
فارسی به انگلیسی

دیدنی در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

دیدنی در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید