معنی دیجور

دیجور
معادل ابجد

دیجور در معادل ابجد

دیجور
  • 223
حل جدول

دیجور در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دیجور در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تاریک، تیره، سیاه،

    (متضاد) روشن
فرهنگ معین

دیجور در فرهنگ معین

  • (دَ) [ع.] (ص.) سیاه، تاریک.
لغت نامه دهخدا

دیجور در لغت نامه دهخدا

  • دیجور. [دَ] (ع ص، اِ) خاک. (منتهی الارب). مطلق خاک. (از تاج العروس). خاک تیره ٔمایل به سیاهی چون خاکستر. (از اقرب الموارد). اسوددیجور؛ سیاه برنگ خاکستر. (از اقرب الموارد). || نیک مایل بسیاهی. (منتهی الارب). تیره رنگ مایل بسیاهی. (منتهی الارب) (از شرح قاموس). || نیک تاریک. (منتهی الارب). || انبوه از نبات خشک (و الیاء زائده). (منتهی الارب). نیک تاریک از گیاه خشک شده بسبب سیاهی آن. (از اقرب الموارد). || تاریکی. (منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
  • دیجور. (از ع، ص، اِ) شبی را گویند که بغایت سیاه و تاریک باشد. (برهان). شب تاریک. (آنندراج). صاحب غیاث اللغات گوید در سراج نوشته که دیجور بمعنی تاریک مرکب از دیج است که اماله ٔ داج باشد و لفظ «ور» نسبت چنانکه در گنجور و رنجور ومزدور. مگر بر این تقدیر بکسر اول باشد اگرچه داج در عربی بمعنی سیاهی شب است. (از غیاث). شبی نیک تاریک. (دهار). شب تاریک. (شرفنامه ٔ منیری):
    آخر ای آفتاب روز افزون
    کی دمد صبح این شب دیجور. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دیجور در فرهنگ عمید

  • بسیار تاریک: من دانم و دردمند بیدار / آهنگ شب دراز دیجور (سعدی۲: ۴۵۴)،
    (اسم) شب تاریک،
    تیره‌رنگ مایل به سیاهی،
    (اسم) خاک تیره،
    (اسم) خاکستر،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

دیجور در فرهنگ فارسی هوشیار

  • تاریکی شب، بمعنی شب دراز و بسیار تاریک
فرهنگ فارسی آزاد

دیجور در فرهنگ فارسی آزاد

  • دَیجوُر، ظلمت- تاریکی- شب تاریک- خاک تاریک- خاک سیاه (جمع:دَیاجِیر- دَیاجِر). توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید