معنی دیاربکر

لغت نامه دهخدا

دیاربکر

دیاربکر. [ب َ / رِ ب َ] (اِخ) نامی است که بر آمد = أمد [م ِ] قدیم اطلاق گردد و از جهت اینکه دیوار و ساختمانهای شهر از سنگ بازالت سیاهرنگ ساخته شده ترکها آن را «قره آمد» خوانند. دیاربکر ناحیه ای است در قسمت شمالی الجیره (بین النهرین) (در جنوب ترکیه) مشتمل بر سرزمینهای دو طرف رود دجله از سرچشمه ٔ آن تا منطقه ای که جریانش از امتداد غرب به شرق به امتداد جنوب شرقی منحرف میشود. نامش بمناسبت قبیله ٔ بکربن وائل است که در قرن اول هَ.ق. به این ناحیه مهاجرت کردند شهرهای عمده اش آمد یا دیاربکر، میافارقین، حصن کیفا و ارزن بود. تاریخ عمومی آن همان تاریخ الجزیره (بین النهرین) است. از 230 بعد از میلاد از آن مهاجرنشینهای رومی بود. شاپور دوم ساسانی آن را تصرف کرد. در زمان خلافت عمر این ناحیه بدون مقاومت تسلیم عیاض بن غنم الفهری (19 هَ.ق. - 640 م.) گردید. رومیها در 347 هَ.ق. 958 م. آن را پس گرفتند. در حدود 368 هَ.ق. به دست آل بویه افتاد. در زمان ملکشاه سلجوقی جزء امپراطوری سلاجقه گردید و پس از مرگ وی (485 هَ.ق.) تجزیه شد وسلسله های مستقلی از ترکمانان (از احفاد ابوعلی بن نیسان) بر نواحی مختلف آن فرمانروائی کردند که مهمترین آنها سلسله ٔ ارتقیه بود که صلاح الدین ایوبی آنان را تقویت میکرد و سرانجام امیرتیمور با حیله آن را تصرف نمود و مدتی در حوزه ٔ تسلط قره یوسف باقی ماند تا در 908 هَ.ق. تحت اشغال سپاهیان شاه اسماعیل اول صفوی بود. و در (921 یا 922 هَ.ق./ 1515 یا 1516 م.). پس از حادثه ٔ چالدران عثمانیها (در زمان سلطان سلیم اول) آن را گرفتند و دیاربکر ولایتی از امپراطوری عثمانی گردید و از آن پس نام «آمد» به دیار بکر مبدل گردید. و هنوز باروهای عالی آن که از بازالت سیاه و غالباً در قرن چهارم میلادی بوسیله ٔ قسطنطین اول و ژوستی نین ساخته شده است باقی است. شهر دیاربکر، کرسی ولایت دیاربکر از مراکز تجارتی و صنعتی است و در حدود 345300 تن سکنه دارد اما جمعیت دیاربکر درگذشته پیوسته در حال تغییر بوده است لذا جغرافی نویسان تعداد سکنه ٔ آن را مختلف نوشته اند. اکثر ساکنان دیاربکر مسلمانان ترک و کردند و مسیحیان، یونانی، ارمنی و آسوری دراین منطقه رفته رفته در میان اکثریت مستهلک شده اند و در این شهر آرامگاه خالدبن الولید و مورخ ایرانی ملاعزیز مصلح الدین لاری در نزدیکی شیخ رومی قرار دارد. رجوع به دائره المعارف اسلامی و دائره المعارف فارسی و ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی لسترنج ص 94، 93 شود.
مؤلف معجم البلدان چنین نویسد: بلاد بزرگ و گسترده ای است منسوب به بکربن وایل بن قاسطبن هنب بن أقصی بن دعمی بن جدیلهبن اسدبن ربیعهبن نزاربن معدبن عدنان. و از توابع آن است حصن کیفا، آمد و میافارقین.


شاه دیاربکر

شاه دیاربکر. [هَِ رِ ب َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) فرمانروای ناحیه ٔ دیاربکر. || (اِخ) اختصاصاً از القاب ابوالمظفر ارتق ارسلان بن ایل غازی بن البی بن تمرتاش است که نام وی در وقفنامه ٔ مدرسه ٔ خاتونیه ٔ ماردین بسال 602 هَ. ق. آمده و بر روی مسکوکات نیز منقوش گردیده است. (از القاب الاسلامیه حسن پاشا ص 353).

معادل ابجد

دیاربکر

437

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری