معنی دورگو
فارسی به آلمانی
Fernsprecher (m), Telefon (n), Telefonieren
حل جدول
فارسی به عربی
هاتف
انگلیسی به فارسی
دورگو
فرانسوی به فارسی
دورگو , تلفن , تلفن زدن , تلفن کردن.
ایتالیایی به فارسی
دورگو , تلفن , تلفن زدن , تلفن کردن.
آلمانی به فارسی
دورگو, تلفن , تلفن زدن , تلفن کردن.
Telefon (n)
دورگو, تلفن , تلفن زدن , تلفن کردن.
Telefonieren
دورگو, تلفن , تلفن زدن , تلفن کردن.
عربی به فارسی
صوت , اوا , صدا , تلفن , تلفن زدن , دورگو , تلفن کردن
فنلاندی به فارسی
صوت , اوا , صدا , تلفن , تلفن زدن, دورگو , تلفن , تلفن زدن , تلفن کردن.
سوئدی به فارسی
صوت، اوا، صدا، تلفن، تلفن زدن، دورگو، تلفن، تلفن زدن، تلفن کردن،
معادل ابجد
236