معنی دورو
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(ص.) دارای پشت و روی یکسان، (عا.) دارای رفتار ریاکارانه، منافق. [خوانش: (دُ)]
فرهنگ عمید
ویژگی پارچه یا چیز دیگر که پشتوروی آن از حیث طرح و رنگ با هم فرق داشته باشد،
[مجاز] کسی که گفتارش خلاف کردارش باشد، منافق، مزور: از مجلس ما مردم «دوروی» برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل دوروی (فرخی: ۳۶۵)،
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] نوعی گل که یک روی آن زرد است و روی دیگرش سرخ، گل رعنا: از مجلس ما مردم دوروی برون کن / پیش آر می سرخ و فروکن گل «دوروی» (فرخی: ۳۶۵)،
حل جدول
منافق
مترادف و متضاد زبان فارسی
ریاکار، غماز، فریبکار، مرائی، مزور، منافق
فارسی به انگلیسی
Ambidextrous, Double-Dealer, False, Guileful, Insincere, Reversible, Two-Faced
فارسی به ترکی
ikiyüzlü
فرهنگ فارسی هوشیار
دارای دو جهت، دارای دو طرف، طبل دورو، دوسو، دوکرانه، کسی که ظاهر و باطنش تفاوت دارد
فارسی به ایتالیایی
ipocrita
واژه پیشنهادی
نفاق پیشه
معادل ابجد
216