معنی دورافتاده

دورافتاده
معادل ابجد

دورافتاده در معادل ابجد

دورافتاده
  • 701
حل جدول

دورافتاده در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دورافتاده در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بی‌کس، غریب، بعید، پرت، دوردست، متروک، دنج،
    (متضاد) قریب، نزدیک. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

دورافتاده در لغت نامه دهخدا

  • دورافتاده. [اُ دَ / دِ] (ن مف مرکب) دورمانده از کسی یا جایی: غریب، دورافتاده از مسکن. (دهار).
    - دورافتاده از وطن، جلای وطن کرده. (یادداشت مؤلف).
    || کنایه از کسی است که حقیقت را خوب نمی تواند درک کند. (از آنندراج):
    مه برآمد بررخش گفتم که لوحش ساده است
    آفتاب این لاف زد گفتم که دور افتاده است.
    تأثیر (از آنندراج).
    کرده ام روی چو خورشید ترا نسبت به ماه
    مه کجا رویت کجا بسیار دور افتاده ام.
    ابراهیم چاهی (از آنندراج). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دورافتاده در فرهنگ عمید

  • آن‌که یا آنچه در محل دور قرار گرفته،
    ویژگی زمین یا خانه‌ای که از آبادی و از مردم دور باشد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دورافتاده در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

دورافتاده در فارسی به عربی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید