معنی دودل

دودل
معادل ابجد

دودل در معادل ابجد

دودل
  • 44
حل جدول

دودل در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دودل در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • سرگشته، متردد، مذبذب، مردد، وسواس، وسواسی،

    (متضاد) مصمم
لغت نامه دهخدا

دودل در لغت نامه دهخدا

  • دودل. [دُ دِ] (ص مرکب) دودله. بی ثبات. متردد. مردد. شکاک. مریب. مذبذب. مرتاب. شاک. مقابل یکدل. (یادداشت مؤلف). کسی را گویند که در امری متردد باشد (برهان). متفکر و سراسیمه، برعکس یکدله. (آنندراج). رجوع به دودله شود.
    - دودل بودن، تردید. ارتیاب. شک ورزیدن. مردد بودن. تردید داشتن. تذبذب. (یادداشت مؤلف). دودلی:
    دو دلبر داشتن از یکدلی نیست
    دودل بودن طریق عاقلی نیست.
    نظامی.
    اندرین اندیشه می بود او دودل
    تا سلیمان گشت شاه مستقل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دودل در فرهنگ عمید

  • کسی که برای شروع کردن کاری در فکر و اندیشه باشد و نتواند زود تصمیم بگیرد، مردد، متردد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دودل در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

دودل در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

دودل در فرهنگ فارسی هوشیار

  • متردد، شکاک، مردد، متفکر، سراسیمه برعکس یکدله، ارتیاب
فارسی به ایتالیایی

دودل در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید
قافیه