معنی دواب

دواب
معادل ابجد

دواب در معادل ابجد

دواب
  • 13
حل جدول

دواب در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دواب در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • انعام، چهارپایان، ستور،

    (متضاد) جانور، دد
فرهنگ معین

دواب در فرهنگ معین

  • (دَ بْ یا بّ) [ع.] (اِ.) جِ دابه، چهارپایان، حیوانات بارکش.
لغت نامه دهخدا

دواب در لغت نامه دهخدا

  • دواب. [دَ واب ب] (ع اِ) ج ِ دابّه. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ دابه، به معنی جانورانی که بر روی زمین سیر کنند. (یادداشت مؤلف). ج ِ دابه، به معنی جنبندگان است مأخوذ از دبیب که به معنی بر زمین جنبیدن است، و تای تأنیث در دابه برای تقدیر بر موصوف باشد، پس دابه در اصل لغت به معنی جنبنده است که مطلق جاندار باشد مگر اکثر استعمال این لفظ در حیوانات است که بر آن سوار شوند و بار برند، مثل اسب و خر و شتر و فیل و استر و جاموش [چموش] و گاو. توضیح بیشتر ...
  • دواب. [دَ] (از ع، اِ) ج ِ دابه، و در عربی به تشدید باء و به معنی مطلق جنبندگان یعنی جانوران است ولی در فارسی بدون تشدید باء و بیشتر به معنی ستور که سواری می دهد و بار می کشد استعمال شود. چارپایان که سواری و بارکشی را باشند. (از یادداشت مؤلف). حیوانات سواری و بارکش مانند اسب و استر و خر و شتر و فیل و گاو و گاومیش. (ناظم الاطباء):
    به پری و به فرشته به حور عین و وحوش
    به آدمی و به مرغ و به ماهی و به دواب.
    خاقانی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دواب در فرهنگ عمید

فرهنگ فارسی هوشیار

دواب در فرهنگ فارسی هوشیار

  • چهار پایان، حیوانات بارکش
فرهنگ فارسی آزاد

دواب در فرهنگ فارسی آزاد

  • دَواب، به کلمه دابَّه رجوع گردد
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید