معنی دنبال

دنبال
معادل ابجد

دنبال در معادل ابجد

دنبال
  • 87
حل جدول

دنبال در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دنبال در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پشت، پی، تعاقب، دم، ظهر، عقب، قفا، متعاقب، واپس،
    (متضاد) پیش. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

دنبال در فرهنگ معین

  • دم، دنب، عقب یا پسِ چیزی. [خوانش: (دُ) (اِمر.)]
لغت نامه دهخدا

دنبال در لغت نامه دهخدا

  • دنبال. [دَم ْ] (اِ) بذله ولطیفه و شوخی. (ناظم الاطباء). || (ص) مسخره و لطیفه و بذله گو. (ناظم الاطباء). مسخره را گویند. (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (انجمن آرا). توضیح بیشتر ...
  • دنبال. [دُم ْ] (اِ مرکب) (از: دنب، به معنی ذنب + َال، ادات نسبت) ذنب. (دهار). دم و ذنب. (ناظم الاطباء). دم اعم از آنکه ازآن ِ پرنده باشد یا از حیوانات. (از غیاث): دم، دنبال اسب. دنبال شتر. (یادداشت مؤلف). دنباله. (برهان) (از انجمن آرا):
    به بازی و خنده گرفت و نشست
    شخ گاو و دنبال گرگی به دست.
    فردوسی.
    شغ گاوو دنبال گرگی بدست
    به کوپال سر هر دو را کرد پست.
    فردوسی.
    یکی برکشیده خط از یال اوی
    ز مشک سیه تا به دنبال اوی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دنبال در فرهنگ عمید

  • دم، دنب،
    پس، عقب، پشت و عقب کسی یا چیزی،
    * دنبال کردن: (مصدر متعدی)
    عقب کسی یا کاری رفتن،
    کاری را ادامه دادن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دنبال در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

دنبال در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

دنبال در فارسی به عربی

  • ارتباط، مسعی، موخره
فرهنگ فارسی هوشیار

دنبال در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) دنب هر چیز، عقب چیزی پس چیزی.
فارسی به آلمانی

دنبال در فارسی به آلمانی

  • Bäumen, Hintere, Rückseite (f), Schuß (m)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید