معنی دمور

دمور
معادل ابجد

دمور در معادل ابجد

دمور
  • 250
حل جدول

دمور در حل جدول

  • نام اصلی تیمورلنگ
فرهنگ معین

دمور در فرهنگ معین

  • (دُ) [ع.] (اِمص.) تباهی، هلاکت.
لغت نامه دهخدا

دمور در لغت نامه دهخدا

  • دمور. [دَ] (اِ) آواز نرم و آهسته. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان). توضیح بیشتر ...
  • دمور. [دُ] (ع مص) هلاک گردیدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). هلاک شدن. (تاج المصادر بیهقی) (دهار). || هلاک کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). ناپدید شدن جای و مکان. || بی دستوری درآمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). دموق. بی دستوری در سرای کسی شدن. (تاج المصادر بیهقی) (از المصادر زوزنی) (از غیاث) (از اقرب الموارد). || به بدی ناگاه درآمدن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). || حمله کردن. (ناظم الاطباء). || سر در جامه کشیدن. توضیح بیشتر ...
  • دمور. [دُ] (ع اِ) حمله و یورش بد و سخت. (ناظم الاطباء).

  • دمور. [دَ] (ترکی، اِ) اسم ترکی حدید است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). آهن. دمیر (در تداول امروز). تمور. تمر. دمر. توضیح بیشتر ...
  • دمور. [دَ] (اِخ) نام یکی از خویشان افراسیاب که در کشتن سیاوش سعی بسیار کرد. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) (از برهان) (از شرفنامه ٔ منیری) (از انجمن آرا):
    دگر سرکشی بود نامش دمور
    که همتا نبودش به توران به زور.
    فردوسی. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

دمور در نام های ایرانی

  • پسرانه، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

دمور در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ فارسی آزاد

دمور در فرهنگ فارسی آزاد

  • دُمُور، هلاک- تباهی (بکلمه دَمار نیز مراجعه شود)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید