معنی دمر
فرهنگ عوامانه
به معنی پشت به هوا خوابیدن است چنان که گویند فلانی دمر خوابیده بود.
حل جدول
پشت به هوا خوابیدن است چنان که گویند فلانی دمر خوابیده بود.
به رو خوابیده
به روخوابیده
به رو خوابیده، پشت به هوا خوابیدن
لغت نامه دهخدا
دمر. [دَ م َ] (ص، ق) در اصطلاح عامیانه، منکب. نگون. به روی خفته. به روی افتاده. دمرو. خلاف ِ سِتان. مقابل طاق باز. این کلمه هرچند در کتاب نیامده است ولی لفظی درست و قدیم است. (یادداشت مؤلف). بر روی خوابیده که در تازی منکوس گویند. (آنندراج). منکوس. (غیاث). به روی افتاده و به رو خفته و روی بر زمین نهاده. (ناظم الاطباء):
به گلشن عزبی غنچه خفته ام اما
کسی نچیده گلی از حدیقه ٔ دمرم.
فوقی یزدی (از آنندراج).
- دمر شدن، دوتا شدن برای برداشتن چیزی یا انجام دادن کاری. دوتا شدن چون راکعی. (یادداشت مؤلف).
|| وارون بر زمین نهاده. (یادداشت مؤلف).
- دمر کردن ظرفی، وارونه نهادن آن را یعنی بر دهانه آن را بر زمین نهادن. (یادداشت مؤلف).
دمر خوابیدن
دمر خوابیدن. [دَ م َ خوا / خا دَ] (مص مرکب) دمرو خوابیدن. به روی خفتن. مقابل طاق خفتن. مقابل ستان خفتن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دمر شود.
فرهنگ معین
(دَ مَ) (ص.) (عا.) روی سینه و شکم دراز کشیده.
فرهنگ عمید
بهروافتاده، وارو، وارون،
روی سینه و شکم دراز کشیده، دمرو،
فرهنگ فارسی هوشیار
بی سود مرد (صفت) روی سینه و شکم دراز کشیدن.
دمر افتادن
(مصدر) برو بزمین افتادن روی سینه و شکم دراز کشیدن.
دمر خوابیدن
(مصدر) روی سینه و شکم خوابیدن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
دمرو، وارونه
فارسی به انگلیسی
Flat, Prone, Prostrate
فارسی به عربی
تذلل
معادل ابجد
244