معنی دلمرده

مترادف و متضاد زبان فارسی

دلمرده

افسرده، بی‌میل، دلسرد، دلگیر، مایوس، ملول،
(متضاد) دل‌به‌نشاط، زنده‌دل


زنده‌دل

خرم، خوشحال، خوشدل، سرزنده، شاد،
(متضاد) دلمرده


پژمرده

پژمان، پلاسیده، خشک، افسرده، پژمان، دلتنگ، دلمرده،
(متضاد) باطراوت، بشاش

فارسی به انگلیسی

دلمرده‌

Cheerless, Despondent, Melancholy, Morose

فرهنگ فارسی هوشیار

دلمرده

افسرده و پژمرده دل

حل جدول

دلمرده

دلسرد، مایوس، دلگیر، ملول، افسرده

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

دلمرده کردن

Nass [adjective]

انگلیسی به فارسی

damp

دلمرده کردن

فنلاندی به فارسی

nihke

نم , رطوبت , دلمرده کردن , حالت خفقان پیدا کردن , مرطوب ساختن.


kaivoskaasu

نم , رطوبت , دلمرده کردن , حالت خفقان پیدا کردن , مرطوب ساختن.

آلمانی به فارسی

Nass[adjective]

نم , رطوبت , دلمرده کردن , حالت خفقان پیدا کردن , مرطوب ساختن.

ایتالیایی به فارسی

umido[adjective]

نم , رطوبت , دلمرده کردن , حالت خفقان پیدا کردن , مرطوب ساختن.

سوئدی به فارسی

fukt

نم، رطوبت، دلمرده کردن، حالت خفقان پیدا کردن، مرطوب ساختن،

معادل ابجد

دلمرده

283

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری