معنی دلاوری

دلاوری
معادل ابجد

دلاوری در معادل ابجد

دلاوری
  • 251
حل جدول

دلاوری در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دلاوری در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • تهور، جلادت، جنگاوری، دلیری، رشادت، شجاعت، شهامت، نبردآزمایی،
    (متضاد) جبن. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

دلاوری در لغت نامه دهخدا

  • دلاوری. [دِ وَ] (حامص مرکب) دل آوری. حالت و چگونگی دلاور. شجاعت. دلیری. جنگجویی. بهادری. نیرومندی. (از ناظم الاطباء). بَسالت. بطالت. بطولت. ذَمارت. ذماره. سَکسَکه. (منتهی الارب). شده. (دهار). نجدت. (از منتهی الارب):
    در خواب جنگ بینی از آرزوی جنگ
    وین از مبارزی بود و از دلاوری.
    فرخی.
    این هرمز در روزگار خویش یگانه ای بود بقوت و نیرو و دلاوری چنانک او را دلاور سخت زور گفتندی. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 20).
    دیدم همه دلبران آفاق
    چون تو به دلاوری ندیدم. توضیح بیشتر ...
  • دلاوری. [دِ وَ] (اِخ) نام تیره ای از طایفه ٔ نوئی، از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 89). توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دلاوری در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

دلاوری در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ دلیری شجاعت، جنگجویی
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید