معنی دلالت

دلالت
معادل ابجد

دلالت در معادل ابجد

دلالت
  • 465
حل جدول

دلالت در حل جدول

  • راهنمایی کردن
مترادف و متضاد زبان فارسی

دلالت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • ارشاد، رهنمایی، رهنمود، رهنمون، هدایت
فرهنگ معین

دلالت در فرهنگ معین

  • (دِ لَ) [ع. دلاله] (مص م.) راهنمایی کردن، راه نمودن.
لغت نامه دهخدا

دلالت در لغت نامه دهخدا

  • دلالت. [دَ ل َ] (ع اِمص) دلاله. راهنمایی. هدایت. راهبری. (ناظم الاطباء). ره نمایی. راه نمونی. ره نمونی. هدی. (از منتهی الارب): دلالت برجها بر نکاح چونست. دلالت برجها بر فرزندان و زادن چونست. دلالتشان [دلالت برجها] بر اندامهای مردم چونست. دلالت کواکب بر سویهای جهان چگونه است. دلالت هر کوکبی همیشه بر حال خویش ماند یا بگردد. (التفهیم ص 321 و 323 و 359 و 361).
    ز بس که معنی دوشیزه دید با من لفظ
    دل از دلالت معنی بکند و شد بیزار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دلالت در فرهنگ عمید

  • راهنمایی کردن، هدایت،
    (اسم) (منطق) آنچه برای ثابت کردن امری بیاورند، برهان و دلیل،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دلالت در فارسی به انگلیسی

  • Adumbration, Implication, Indication, Signification
فرهنگ فارسی هوشیار

دلالت در فرهنگ فارسی هوشیار

  • ‎ (مصدر) راهنمایی کردن راه نمودن به راه راست، (اسم) راهنمایی، (اسم) برهانی که برای اثبات امری آورند، رابطه بین دو امر در صورتیکه از علم به یکی علم بدیگری حاصل شود و آن راهنمایی لفظ است بمعنی که بر سه قسم است: یا دلالت الزامی 0 نمودن لفظ است خارج لوازم معنی را مانند دلالت انسان بر خندیدن. یا دلالت تضمنی 0 نمودن لفظ است جزو معنی موضوع له را مانند دلالت انسان بر حیوان فقط یا ناطق فقط ‎0 نمودن لفظ است یا دلالت مطابقه نمودن لفظ است تمام معنی موضوع له را مانند دلالت انسان بر حیوان ناطق جمع دلالات ‎0 راهنمائی، هدایت، راهبری. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

دلالت در فرهنگ فارسی آزاد

  • دَلالَت-دِلالَت، (دَلَّ-یَدُلُّ) ارشاد کردن- هدایت کردن- راهنمائی کردن. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید