معنی دشواری

دشواری
معادل ابجد

دشواری در معادل ابجد

دشواری
  • 521
حل جدول

دشواری در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

دشواری در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اشکال، سختی، صعوبت، عسرت، حدت، شدت، عقده، تنگی، ثقل،
    (متضاد) سهولت، یسر. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

دشواری در لغت نامه دهخدا

  • دشواری. [دُش ْ] (حامص مرکب) اشکال. سختی. زحمت. عسرت. (ناظم الاطباء). تعسر. تکاید. حرج. (منتهی الارب). شق. (دهار). صعتر. صعداء. صعدد. صعوبه. عسر. عسره. عسری. (منتهی الارب). عنت. (دهار). عندأوه. غائله. غمره. غول. (منتهی الارب). کراهه. کربه. کره. (دهار). کلفت. لعص. مشقه. معسره. معسور. (منتهی الارب):
    از بهر آن کجا ببرم نامش
    ترسم ز بخت انده دشواری.
    رودکی.
    همی هرزمان زار بگریستی
    به دشواری اندر همی زیستی.
    فردوسی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

دشواری در فرهنگ عمید

فارسی به انگلیسی

دشواری در فارسی به انگلیسی

  • Difficulty, Hot Water, Severity, Toughness, Trial, Trouble
فارسی به ترکی

دشواری در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

دشواری در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

دشواری در فرهنگ فارسی هوشیار

  • سختی صعوبت اشکال دشوار خواری مقابل آسانی سهولت.
واژه پیشنهادی

دشواری در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید