معنی دشنام دادن

دشنام دادن
معادل ابجد

دشنام دادن در معادل ابجد

دشنام دادن
  • 454
حل جدول

دشنام دادن در حل جدول

لغت نامه دهخدا

دشنام دادن در لغت نامه دهخدا

  • دشنام دادن. [دُ دَ] (مص مرکب) فحش دادن. نام کسی را به زشتی بردن. عیب کسی را گفتن. (ناظم الاطباء). ناسزا گفتن. استقذاف. (دهار). استیعاب. اسماع. (تاج المصادر بیهقی). اهتماط. بجوس. تسبیب. تشریز. تطلیه. تقاذف. تقصیب. تلقع. تمطیط. تهجیل. تهلیب. تهنید. جرح. جهار. (منتهی الارب). رصن. (تاج المصادر بیهقی). رمی. (دهار). سب. سبع. سحل. شتر. (منتهی الارب). شتم. (دهار). عذق. عضب. قد. قذع. (منتهی الارب). قذف. (دهار). قصب. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

دشنام دادن در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

دشنام دادن در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

دشنام دادن در فارسی به عربی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید