معنی دستوردادن

حل جدول

فارسی به ایتالیایی

انگلیسی به فارسی

address

دستوردادن


order

برات (vivt) دستوردادن

مترادف و متضاد زبان فارسی

مقرر داشتن

معین کردن، تعیین کردن، برقرار کردن، قرارگذاشتن، مقرر فرمودن، امر کردن، دستوردادن، حکم کردن


مقرر کردن

مقرر داشتن، مقرر فرمودن، امر کردن، دستوردادن، حکم کردن، معین کردن، تعیین کردن، برقرار کردن

معادل ابجد

دستوردادن

729

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری