معادل ابجد
درست در معادل ابجد
درست
- 664
حل جدول
درست در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
درست در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
راست، صحیح، استوار، تمام، کامل، تندرست، سالم، حق، حقیقی، صواب، واقع، امین، درستکار، صائب، موثق،
(متضاد) خطا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین
درست در فرهنگ معین
- کامل، بی عیب، سالم، امین، استوار، زرِ تمام عیار، سکّه سالم. [خوانش: (دُ رُ) [په. ] (ص. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
درست در لغت نامه دهخدا
-
درست. [دُ رُ] (ص، ق، اِ) کل. تام. کامل. تمام. (ناظم الاطباء). تمام و غیر ناقص. (غیاث). که کم نیست: سنگ این نانوا درست است. مقابل کم: وزن یا سنگ درست، که کم نباشد. سنگ تمام. سنگ حق. || وافیه. بخوبی. بسزا. بتمامی. (یادداشت مرحوم دهخدا). کاملاً. بتمامه:
از آنکه مدح تو گویم درست گویم و راست
مرا بکار نیاید سریشم و کبدا.
دقیقی.
همانا که این مایه دانی درست
که آن پادشاه تو مرگ توجست.
فردوسی.
یکی ترجمان را ز لشکر بجست
که گفتار ترکان بداند درست. توضیح بیشتر ...
-
درست. [] (اِ) اسم فارسی الوسن است. (فهرست مخزن الادویه).
- درست. [دُ رُ] (اِخ) نام چند تن از محدثان باشد. رجوع به الاصابه و منتهی الارب شود. توضیح بیشتر ...
- درست. [دُ رُ] (اِخ) ابن رباط فُقَیمی. شاعری بوده است معاصر فرزدق (قرن اول هجری) و او سیاه چرده و کوتاه بالا و زشت روی بوده. (از البیان و التبیین ج 2) (از منتهی الارب). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
درست در فرهنگ عمید
-
صحیح،
سالم، بیعیب،
[قدیمی] تمام، کامل،
[قدیمی] امین و استوار،
(اسم) [قدیمی] سیم و زر مسکوک و تمامعیار،
* درست شدن: (مصدر لازم)
[عامیانه] ساخته شدن،
آماده شدن،
[عامیانه] اصلاح شدن،
* درست کردن: (مصدر متعدی)
[عامیانه] ساختن،
آماده کردن،
[عامیانه] تربیت دادن،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
درست در فارسی به انگلیسی
- Accurate, All Right, Aright, Barely, Clean, Dead, Direct, Downright, Even, Clear, Fair, Flat, Correct, Full, Directly, Exact, Just, Faithful, Fully, Functional, Honest, Right, Sharp, Sound, Kosher, Legitimate, True, Very, Ortho-, Out, Perfect, Precise, Precisely, Prompt, Proper, Quite, Righ. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی
درست در فارسی به ترکی
- doğru, dürüst
فارسی به عربی
درست در فارسی به عربی
- ارثذوکسی، اصیل، بالضبط، بسیط، تکاملی، جدیر بالثقه، جورب، دقیق، شرعی، صحیح، صوت، فقط، کامل، کل، مثالی، یمین. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
درست در فرهنگ فارسی هوشیار
- کامل، تام، تمام و غیر ناقص
فارسی به ایتالیایی
درست در فارسی به ایتالیایی
- giusto
- esatto
- corretto
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید