معنی دربه درها

حل جدول

دربه درها

فیلمی از امیرحسین صدیق


درها

ابواب


دربه دری

آوارگی


در به درها

فیلمی از امیرحسین صدیق


سرگردان و دربه در

زاورا

لغت نامه دهخدا

دربه

دربه. [دَب َ / ب ِ] (اِ) پارچه و پینه که بر جامه دوزند. (برهان). پینه و درپی و پاره ای که بر جامه جز آن دوزند. (ناظم الاطباء). درپه. درپی. وصله. رقعه:
زبس دربه که زد بر خرقه ٔ خویش
ز سنگینی بدی هفتاد من بیش.
شمس کوتوالی.
رجوع به درپه و در پی شود.

دربه. [دَ ب ِ] (اِخ) دهی است از دهستان سوسن بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، واقع در 24هزارگزی شمال ایذه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).

فرهنگ معین

دربه

(مص م.) آزمودن، آزمایش کردن، (اِمص.) کار آزمودگی، خیرگی، خو گرفتگی. [خوانش: (دُ بِ یا بَ) [ع. دربه]]

فرهنگ عمید

دربه

درپی


دربه دری

آوارگی، بی‌خانمانی، بی‌سر‌و‌سامانی،


دربه در

آواره، بی‌خانمان، کسی که از خانه و مسکن خود رانده و آواره شده باشد،
(قید) از این در به آن در، از یک خانه به خانۀ دیگر، در همه جا،
* دربه‌در شدن: (مصدر لازم) [عامیانه، مجاز] سرگردان شدن،

فرهنگ فارسی هوشیار

دربه

عاقل بودن، حاذق بودن در کار و صنعت

واژه پیشنهادی

دربه در

زابرا، آلاخون والاخون


آواره و دربه در

زاورا


کارگردان فیلم در به درها

امیرحسین صدیق

معادل ابجد

دربه درها

421

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری