معنی دراخما

لغت نامه دهخدا

دراخما

دراخما. [دْرا / دِ] (یونانی، اِ) دراخم. دراخمه. رجوع به دراخمه شود. (از دایره المعارف فارسی).


دراخمی

دراخمی. [دْرا / دِ] (یونانی، اِ) دراخم. دراخما. دراخمه. تلفظ یونانی درهم. (المعرب جوالیقی ص 148).و نیز رجوع به کتاب النقود العربیه ص 24 و 88 شود.

فارسی به انگلیسی

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

سکی

‎ دینار درست، زوزن همرس (درم دراخما) میخ


درم

درهم دراخما: یونانی در پهلوی دیرم زوزن جوجر همرس ‎ دندان سودگی، هموار شدن (اسم) واحد سکه نقره (وزن و بهای آن در عصرهای مختلف متفاوت بوده است)، واحد وزن معاذل شش دانگ (هر دانگ دو قیراط) .

معادل ابجد

دراخما

846

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری