معنی دالماسی

لغت نامه دهخدا

دالماسی

دالماسی. (اِخ) ناحیتی از یوگسلاوی به ساحل دریای آدریاتیک و در کنار چندین جزیره قرار دارد و دارای 645هزار سکنه است.و نیز رجوع به دالماچیه در قاموس الاعلام ترکی شود.


دالمات

دالمات. (اِخ) نام ساکنین سرزمین (دالماسی) ناحیتی از یوگسلاوی. رجوع به دالماسی شود. || نام مجمعالجزایری مقابل ناحیه ٔ دالماسی یوگسلاوی در دریای آدریاتیک.


دالماچیه

دالماچیه. [ی َ] (اِخ) تلفظ ایتالیایی دالماسی، ناحیتی از یوگسلاوی. رجوع به دالماسی شود.


دالماسیا

دالماسیا. (اِخ) رجوع به دالماسی شود. (از سعدی تا جامی، تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ج 3 ص 4).


اسپلیت

اسپلیت. [اِ] (اِخ) (به ایتالیائی: اسپلاتو) شهری در یوگوسلاوی (دالماسی)، بندر آدریاتیک، دارای 32000 تن سکنه، مرکز سیمان و بوکسیت.

حل جدول

دالماسی

منطقه باریک کوهستانی بر ساحل دریای آدریاتیک در غرب جمهوری کرواسی

فارسی به عربی

عربی به فارسی

دالمیشان

اهل دالماسی () نوعی سگ بزرگ

سوئدی به فارسی

dalmatiner

اهل دالماسی (ج.ش.) نوعی سگ بزرگ،


dalmatisk

اهل دالماسی (ج.ش.) نوعی سگ بزرگ،

آلمانی به فارسی

dalmatiner[noun]

اهل دالماسی (j.S.) نوعی سگ بزرگ.

ایتالیایی به فارسی

dalmata[adjective]

اهل دالماسی (ج.ش.) نوعی سگ بزرگ.

اسپانیایی به فارسی

dalmata

اهل دالماسی (ج.ش.) نوعی سگ بزرگ.

انگلیسی به فارسی

dalmatian

اهل دالماسی (ج ش) نوعی سگ بزرگ

معادل ابجد

دالماسی

146

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری