معنی خیار
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
اختیار داشتن، داشتن اختیار برای بر هم زدن معامله یا قرارداد، برگزیده. [خوانش: [په.] (اِ.) گیاهی از تیره کدوییان که اقسام گوناگون دارد و میوه اش دراز و سبز است و در اکثر سالادها مصرف زیادی دارد. خیار [ع.] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
(فقه، حقوق) اختیار فسخ، برهم زدن، یا تنفیذ معامله یا عقد،
(صفت) [قدیمی] برگزیده،
میوهای سبز، کشیده، و معطر، با تخمهای سبز روشن در وسط،
بوتۀ این میوه که دارای ساقههای نرم و سست، برگهای دندانهدار، و گلهای زرد میباشد،
حل جدول
بالنگ، اختیار، صاحب اختیار، مخیر، برگزیده، منتخب
مترادف و متضاد زبان فارسی
خیارزه، بالنگ، اختیار، صاحب اختیار، مخیر، برگزیده، منتخب
فارسی به ترکی
salatalık, hıyar
فارسی به عربی
خیار
تعبیر خواب
خیار به وقت خویش در خواب دیدن، دلیل کند که سخن نیکو شنود، یا زنی است که به او زغبت کند. اگر بیند که از آن خیار بخورد، دلیل که مرادش از او حاصل شود و حکم خیار با درنگ هم از این قیاس است. - محمد بن سیرین
گر بیند که خیار میخورد، دلیل که کاری کند که از آن پشیمان شود. خیار خوردن اگر به وقت باشد، دلیل غم و اندوه است. خوردن خیار با درنگ بیماری بود. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
دیدن خیار بر سه وجه بود. اول: پشیمانی درکار. دوم: شادی. سوم: منفعت از قبل دوستان و خویشان، خاصه سبز و به وقت بود. - امام جعفر صادق علیه السلام
محمدبن سیرین گوید: خیار به وقت خویش در خواب دیدن، دلیل کند که سخن نیکو شنود، یا زنی است که به او زغبت کند. اگر بیند که از آن خیار بخورد، دلیل که مرادش از او حاصل شود و حکم خیار با درنگ هم از این قیاس است. ابراهیم کرمانی گوید: اگر بیند که خیار میخورد، دلیل که کاری کند که از آن پشیمان شود. خیار خوردن اگر به وقت باشد، دلیل غم و اندوه است. خوردن خیار با درنگ بیماری بود. حضرت امام جعفر صادق فرماید: دیدن خیار بر سه وجه بود. اول: پشیمانی درکار. دوم: شادی. سوم: منفعت از قبل دوستان و خویشان، خاصه سبز و به وقت بود. -
خواص گیاهان دارویی
نفخ دهنده، دیر هضم و مصلح آن نمک است. و سرد مزاجها باید آن را پوست بکنندولی در گرم مزاجهابا سکنجبین استفاده شود. برطرف کننده بی خوابی و خوردن آن بعد از غذا های چون آش مضر است. خوردن خیار نازک با پوست ونمک بهتر از بی پوست آن است زیرا زودتر از معده می گذرد ونفخ نمی کند. خوردن آن با شیر زبون است. خیار چنبر از خیار زودتر هضم می شود. مالیدن خیار چنبر ورم مفاصل را کم می کند. خیار را که با سرکه بپرورند حرارت را بسوزاند.
کالری خوراکی ها
عربی به فارسی
خیار , هربوته یا میوه خیاری شکل , خیار فسخ , اختیار , ازادی , اظهار میل
فرهنگ فارسی هوشیار
میوه ای سبز و دراز و درشت که آنرا خام می خورند بوته آن دارای ساقه های نرم و سست و برگهای دندانه دار و گلهای زرد و بر سه قسم است خیار بالنگ و چنبر و درختی
فرهنگ فارسی آزاد
خِیار، اِختیار، برترین، بهترین- برگزیده (بکلمهء خَیر نیز مراجعه شود)،
فارسی به ایتالیایی
cetriolo
فارسی به آلمانی
Gurke (f), Option (f), Wahl (f), Wahlmöglichkeit (f)
معادل ابجد
811