معنی خودرویی ژاپنی
حل جدول
سوبارو
خودرویی آمریکایی
بلیزر
خودرویی قدیمی
ژیان
خودرویی کرهای
هیوندا
دوو
خودرویی ایرانی
رانا
لغت نامه دهخدا
خودرویی. [خوَدْ / خُدْ] (حامص) بالیدگی خودبخودی. روئیدگی بدون کشتن. کنایه از بی اصلی و بی خاندانی:
مکن در این چمنم سرزنش بخودرویی
چنانکه پرورشم می دهند می رویم.
حافظ.
ازگیل ژاپنی
ازگیل ژاپنی. [اَ ل ِ پ ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به انبه ٔ ژاپنی شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
تلک ژاپنی
فارسی به آلمانی
Japaner (m), Japanisch
فارسی به عربی
یابانیون
سخن بزرگان
ذهن خود را به آنچه می خواهید متمایل کنید، نه آنچه که نمی خواهید. مرگ، هم بزرگتر از کوه است و هم کوچکتر از مو.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1899