معنی خودبینی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
خودبین بودن، غرور، تکبر،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
تکبر، خودخواهی، خودستایی، خودپسندی، خویشتنبینی، غرور، کبر، خودنگری، نخوت،
(متضاد) افتادگی، فروتنی
فارسی به انگلیسی
Conceit, Self-Absorption
فارسی به عربی
تکبر، مغرور
فارسی به آلمانی
Anmaßung (f), Arroganz (f), Hochmut (m)
معادل ابجد
682