معنی خواهشها

حل جدول

خواهشها

امیال

فرهنگ فارسی هوشیار

التماسات

جمع التماس خواهشها در خواستها.


رغاب

(اسم) جمع رغبت. خواهشها، آرزوها.


شهوات

میلها و خواهشها و آرزوها


حاجات

(اسم) جمع حاجت نیازها خواهشها دربایستها.


اهوا

(اسم) جمع هوی کامها خواستها خواهشها.


مطالب

جمع مطلب، درخواستها و سئوالات و خواهشها


اغراض

ج غرض، نیت ها، مقصودها، خواهشها، آرزوها، مرادها، هدفها


اهوا ء

‎ افتادن، دراز شدن، دراز کردن، فرود آمدنپرویش، نشان دادن (اسم) جمع هوی کامها خواستها خواهشها.

مترادف و متضاد زبان فارسی

حاجات

حاجت‌ها، حوائج، خواهشها، نیازمندی، دربایست‌ها، نیازها

فرهنگ فارسی آزاد

اهویه

اَهْویَه، هواها، خواهشها و اَمیال نفسانی (مفرد: هَوی).
َ


اهواء

اَهْواء، خواهشها و امیال نفسانی، خواسته های نفس (مفرد: هَوی)،


امیال

اَمْیال، در عربی جمع مِیْل است بمعنای میله یا مِیل جراحی و یا مِیله هائی که در راهها علائم و مسافات را نشان میدهد و یا مسافتی باندازه 1609 متر (مایل)... آمّا در فارسی بعنوان جمع مَیْل (مصدر مالَ، یَمِیلُ) و بمعنای رَغبت ها، خواهشها، تمایلات و مَیل ها بکار میرود،

لغت نامه دهخدا

امیال

امیال. [اَم ْ] (ع اِ) ج ِ میل (مقیاس). (از آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). رجوع به میل شود. || در فارسی گاه جمع مَیْل آید. خواهشها. کامها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به میل شود.


مطالب

مطالب. [م َ ل ِ](ع اِ) ج ِ مطلب.(آنندراج)(اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). مطلبها و درخواستهاو سوءالات و خواهشها و عرضه داشتها و استدعاها.(ناظم الاطباء). آرزوها: دیگری... به قوت عقل برمطالب و مآرب خویش رسیده.(کلیله و دمنه). || مسائل و موضوعات: در حل مشکلات معارف نقلی و کشف معضلات مطالب عقلی بر امثال و اضراب مزیت و تقدیم یافته.(المعجم چ مدرس رضوی و قزوینی ص 3).

معادل ابجد

خواهشها

918

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری