معنی خواری

خواری
معادل ابجد

خواری در معادل ابجد

خواری
  • 817
حل جدول

خواری در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

خواری در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پستی، تحقیر، حقارت، خضوع، خزیه، خزی، خفت، دونی، ذلت، زبونی، ضرع، فرومایگی، فلاکت، مذلت، مهانت، هوان،
    (متضاد) عز. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

خواری در لغت نامه دهخدا

  • خواری. [خوا / خا] (حامص) پریشانی. حقارت. پستی. (ناظم الاطباء). ذُل ّ. ذِلّت. هَوان. هَون. مَذَلّت. ذِلْذِل. ذِلْذِله. مقابل عز. خزی. حُقْریّت. حَقر. مَحْقَره. زبونی. (یادداشت بخط مؤلف):
    که این راز بر ما بباید گشاد
    وگر سر بخواری بباید نهاد.
    فردوسی.
    بخواری نگهبان ایرانیان
    همی بود با دیو بسته میان.
    فردوسی.
    چو خاقان چنین زینهاری شود
    از آن برتری سوی خواری شود.
    فردوسی.
    بخونست غرقه تن ریو نیز
    از این بیش خواری چه باشد بنیز؟
    فردوسی. توضیح بیشتر ...
  • خواری. [خوا / خا] (ص نسبی) منسوب به خوار که شهری است در هیجده فرسخی ری و جمعی از علماء به این خاک منسوبند. (از انساب سمعانی). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

خواری در فرهنگ عمید

  • خوار شدن، پستی، زبونی،

    [قدیمی] خوار بودن،
فارسی به انگلیسی

خواری در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

خواری در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

خواری در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به آلمانی

خواری در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

خواری در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید