معنی خمیده

خمیده
معادل ابجد

خمیده در معادل ابجد

خمیده
  • 659
حل جدول

خمیده در حل جدول

  • خم، مایل، معوج
  • خم، کج، مایل، ناراست، معوج
  • دوتا
مترادف و متضاد زبان فارسی

خمیده در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • خم، کج، کمانی، گوژ، مایل، متمایل، معوج، منحنی، ناراست،
    (متضاد) راست، صاف. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

خمیده در فرهنگ معین

  • (خَ دِ) (ص مف.) خم شده، مایل.
لغت نامه دهخدا

خمیده در لغت نامه دهخدا

  • خمیده. [خ َ دَ / دِ] (ن مف / نف) کج شده. خم گردیده. معوج. مایل. (ناظم الاطباء). چفیده. (صحاح الفرس). منحنی. بخم. دوتا. کوژ. دولا. خم خورده. چفته. (یادداشت بخط مؤلف):
    همی برفشانم بخیره روان
    خمیده روانم چو خم کمان.
    فردوسی.
    خمیده سر از بار شاخ درخت
    بفر جهاندار بیداربخت.
    فردوسی.
    چو باریک و خمیده شد پشت ماه
    ز باریک زلف شبان سیاه.
    فردوسی.
    خمیده کمانی چو ابروی اوی
    همی راست آمد ببازوی اوی.
    فردوسی.
    بدخوی شوی ز خوی بد یار خود چنانک
    خنجر خمیده گشت چو خمیده شد نیام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

خمیده در فرهنگ عمید

  • خم‌شده، کج‌شده،
فارسی به انگلیسی

خمیده در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

خمیده در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

خمیده در فارسی به عربی

  • مقدمه عربه المدفع
فرهنگ فارسی هوشیار

خمیده در فرهنگ فارسی هوشیار

فارسی به ایتالیایی

خمیده در فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

خمیده در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید