معنی خلقت

خلقت
معادل ابجد

خلقت در معادل ابجد

خلقت
  • 1130
حل جدول

خلقت در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

خلقت در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • آفرینش، ابداع، ایجاد، تکوین، خلق، سرشت، صنع، نهاد، وضع، شمایل. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

خلقت در فرهنگ معین

  • (خِ قَ) [ع. خلقه] (اِمص.) آفرینش، فطرت.
لغت نامه دهخدا

خلقت در لغت نامه دهخدا

  • خلقت. [خ ِ ق َ] (ع اِ) نهاد. فطرت. طبیعت. خمیره. طبع. سرشت. آب و گل. گوهر. گهر. (یادداشت بخط مؤلف). جِبِلَّت. (زمخشری):
    گر نتواند که شود خوک میش
    زآن شره و نحس در او خلقت است.
    ناصرخسرو.
    من دنیا را بدان چاه. مانند کردم. و آن چهار مار را بطبایع که عماد خلقت آدمی است. (کلیله و دمنه).
    - امثال:
    خلقت زیبا به از خلعت دیبا.
    || آفرینش. (یادداشت بخط مؤلف):
    کرانیست از سر خلقت خبر
    چو زینها بپرسی شود کر و لال.
    ناصرخسرو. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

خلقت در فرهنگ عمید

  • آفرینش،

    (اسم) فطرت، هیئت، سرشت،

    (اسم) شکل ظاهری انسان،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

خلقت در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

کلمات بیگانه به فارسی

خلقت در کلمات بیگانه به فارسی

فارسی به انگلیسی

خلقت در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

خلقت در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

خلقت در فرهنگ فارسی هوشیار

  • نهاد، فطرت، طبیعت، سرشت، آفرینش
فرهنگ فارسی آزاد

خلقت در فرهنگ فارسی آزاد

  • خِلْقَت، فطرت- سرشت، ترکیب (جمع: خِلَق)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید