معنی خلاقیت
لغت نامه دهخدا
خلاقیت. [خ َل ْ لا قی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) خلق کردن. آفریدن. بوجود آوردن.
حل جدول
ابداع، نوآوری
فرهنگ واژههای فارسی سره
آفرینشگری، نوآفرینی، نوآوری، آفرینش گری
مترادف و متضاد زبان فارسی
آفرینشگری، ابتکار، ابداع، سازندگی
فارسی به انگلیسی
Creativeness, Creativity, Ingenuity, Invention, Inventiveness, Originality
فارسی به ترکی
yaratıcılık
فرهنگ فارسی هوشیار
نادرست است: آفرینندگی
معادل ابجد
1141
![معنی و تعبیر شکل زن باردار [حامله] در فال قهوه چیست ؟](https://www.jadvalyab.ir/blog/wp-content/uploads/2022/05/7-similar-to-the-image.jpg)


