معنی خلاقیت

لغت نامه دهخدا

خلاقیت

خلاقیت. [خ َل ْ لا قی ی َ] (ع مص جعلی، اِمص) خلق کردن. آفریدن. بوجود آوردن.

فارسی به انگلیسی

خلاقیت‌

Creativeness, Creativity, Ingenuity, Invention, Inventiveness, Originality

فارسی به ترکی

خلاقیت‬

yaratıcılık

حل جدول

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

خلاقیت

آفرینشگری، نوآفرینی، نوآوری، آفرینش گری

مترادف و متضاد زبان فارسی

خلاقیت

آفرینشگری، ابتکار، ابداع، سازندگی

فرهنگ فارسی هوشیار

خلاقیت

نادرست است: آفرینندگی

سخن بزرگان

دیوید فرمانتل

مدیریت نوعی هنر است و هنر یعنی خلاقیت و خلاقیت اساس پیشرفت است.

معادل ابجد

خلاقیت

1141

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری