معنی خشنود

خشنود
معادل ابجد

خشنود در معادل ابجد

خشنود
  • 960
حل جدول

خشنود در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

خشنود در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • بشاش، خرسند، خرم، خوش، خوشحال، خوشدل، راضی، سیر، شاد، قانع، مسرور،
    (متضاد) غمگین، ناخرسند، ناخشنود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

خشنود در فرهنگ معین

  • راضی، شادمان. [خوانش: (~.) [په.] (ص.)]
لغت نامه دهخدا

خشنود در لغت نامه دهخدا

  • خشنود. [خ ُ] (ص) راضی. خوشحال. مسرور. خوش. مسرور. خرسند. شادمان. (ناظم الاطباء):
    داری گِنگی کلندره که شب و روز
    خواجه ٔ ما را ز کیر دارد خشنود.
    منجیک.
    جهان آفرین از تو خشنود باد
    دل بدسگالت پر از دود باد.
    فردوسی.
    اگر شاه خشنود گردد ز من
    وزین نامور پرگناه انجمن.
    فردوسی.
    که خشنود شد از تو بهرام گو
    چو خشنود شد از تو خشنود شو.
    فردوسی.
    چنین پاسخ آوردش اسفندیار
    که خشنود بادا ز من شهریار.
    فردوسی.
    هر آن پسر که پدر زان پسر بود خشنود
    نه روز او بد باشد نه عیش او دشوار. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

خشنود در فرهنگ عمید

  • شاد، شادمان، خوشحال،

    راضی، قانع،
فارسی به ترکی

خشنود در فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

خشنود در فرهنگ فارسی هوشیار

  • راضی، خوشحال، مسرور، خرسند، شادمان
واژه پیشنهادی

خشنود در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید