معنی خرداد

فارسی به ترکی

خرداد‬

hordad, iran güneş takviminin üçüncü ayı

فرهنگ فارسی هوشیار

خرداد

نام ماه سوم سال است این ماه آخر بهار است‎ - خرداد ماه جلالی است


خرداد گان

(اسم) جشنی در ایران باستان که در روز خرداد (ششم) از ماه خرداد بر پا میشده.

لغت نامه دهخدا

خرداد

خرداد. [خ ُ] (اِ) نام ماه سیُم است از سال شمسی و آن مدت بودن آفتاب است در برج جوزا. (از برهان قاطع). ماه آخر بهار است. (از ناظم الاطباء). خردادماه جلالی است و مطابق جوزای عرب و ایار سریانی و سی ودو روز است، اول آن تقریباً مطابق بیستم ماه مه ٔ فرانسوی است. مایوس رومی از دهم اردیبهشت شروع میشود وتا دهم خرداد ادامه دارد. (یادداشت بخط مؤلف). بهندی آنرا اساره نامند. (شرفنامه ٔ منیری):
ماه خرداد بر تو فرخ باد
آفرین باد بر مه خرداد.
فرخی.
ز جور لشکر خرداد ومرداد
تواند داد ما را هیچکس داد؟
ناصرخسرو.
محالست این طمع هیهات هیهات
کسی دیدی که دادش داد خرداد
زبهر آنکه تا در دامت آرد
چو مرغان مر ترا خرداد خور داد.
ناصرخسرو.
کرا خورداد گیتی مرد بایدْش
از آن آید پس خرداد مرداد.
ناصرخسرو.
زینت باغ ماه خرداد است
گر بباده گرایی از داد است.
مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 655).
فروغ روی و رایت گر فتد بر تیره شب گردد
ز روز آخر خرداد روشن تر شب یلدا.
مسعودسعد.
- کارخانه ٔ خرداد، کنایه از موقع روییدن گیاهها:
بزوج نامیه نقش بهار می بندد
نسیم خلق تو در کارخانه ٔ خرداد.
سیف اسفرنگی (از جهانگیری).
|| نام روز ششم باشد از هر ماه شمسی و فارسیان در این روز عید کنند بنابر قاعده ٔ کلی که میان ایشان مقرر است که چون نام ماه و نام روز موافق باشد جشن و عید نمایند و این جشن را جشن خردادگان خوانند. نیک است در این روز طلب حاجات از ملائکه و فرشته هاکردن و زن خواستن. (از برهان قاطع) (از انجمن آرای ناصری) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء):
پراندیشه از بلخ شد سوی ری
بخرداد فرخنده از ماه دی.
فردوسی.
مه اردیبهشت و روز خرداد
جهان از خرمی چون کرخ بغداد.
(ویس و رامین).
- خردادروز، روز خرداد.
برون رفت شادان بخردادروز
بنیک اختر و فال گیتی فروز.
فردوسی.
|| (اِخ) نام فرشته ای است که موکل است بر آبها و درختان، امور و مصالحی که در ماه خرداد واقع شود بدو تعلق دارد. رب النوع جهنم. مالک دوزخ:
چو زردشت از آنجای برگاشت روی
همانگاه خرداد شد پیش اوی
به زرتشت گفتا که ای پاک جان
سپردم بتو آبهای روان.
فردوسی (از جهانگیری).
|| نام آتشکده ای بوده است بسیار بزرگ و عالی. (برهان قاطع) (از آنندراج) (از انجمن آرای ناصری) (از ناظم الاطباء). برای اطلاع دقیق از آن به ص 176 و 120 و 226 کتاب مزدیسنا تألیف محمد معین رجوع شود:
همه بیابان زآن روشنایی آگه شد
چو جان آذر خرداد زآذر خرداد.
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 36).
آهن و پولاد با عزمت ندارد محکمی
آتش خرداد با خشمت ندارد التهاب.
امیر معزی (از جهانگیری).

خرداد. [خ ُ] (اِخ) نام مادر اردشیر، و قنطره ٔ خرداد و میان ایدج و رباط در سمرقند منسوب بدوست. آن از عجایب دنیاست، طول آن هزار ذرع و بالای آن صدوپنجاه ذرع و بیشتر پایه ٔ آن از ارزیز و آهن است. (یادداشت بخط مؤلف).


خرداد دوم

خرداد دوم. [خ ُ دِ دُوْ وُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رجوع به خرداد اول شود.


خرداد اول

خرداد اول. [خ ُ دِ اَوْ وَ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) در دوره ٔ ساسانی بجای آنکه هر چهار سال یک روز بماه آخر سال اضافه کنند و بجای 29 روز سی روز بحساب آورند و علت آن را کبیسه بودن ذکر نمایند هر 120 سال یک ماه بدوازده ماه اضافه می کردند و آن سال را بجای دوازده ماه سیزده ماه حساب می نمودند و ماه سیزدهم را بنوبت بعد از ماهی افزوده می گفتند فروردین اول، فروردین دوم، اردیبهشت اول، اردیبهشت دوم، خرداد اول، خرداد دوم الی آخر. (از ایران باستان ج 3 ص 2684).


مایه ٔ خرداد

مایه ٔ خرداد. [ی َ / ی ِ ی ِ خ ُ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از آتش است باتوجه به اینکه خرداد نام یکی از آتشکده های معروف بوده است:
همیشه تا بپرستند مایه ٔ کشمیر
همیشه تا بفروزند مایه ٔ خرداد.
مسعودسعد (دیوان چ یاسمی ص 128).


آذر خرداد

آذر خرداد. [ذَ رِ خ ُ] (اِخ) نام آتشکده ٔ شیراز است و بعضی آن را آتشکده ٔ پنجم از هفت آتشکده ٔ بزرگ دانسته اند. و نام مَلَکی است که باعتقاد فارسیان به محافظت این آتشکده مأمور است. (برهان قاطع). رجوع به آذر خرّاد شود:
پدر و مادر سخاوت و جود
هر دو خوانند شاه را داماد
پیش دو دست او سجود کنند
چون مغان پیش آذر خرداد.
رودکی.
با رحمت تو دود سقر مروحه ٔ نور
با هیبت تو نکهت صبح آذر خرداد.
شرف شفروه.
|| نام یکی از موبدان و دانشمندان که بانی آتشکده ٔ آذر خرداد است. (از برهان):
همه بیابان زآن روشنایی آگه شد
چو جان آذر خرداد از آذر خرداد.
فرخی.
و این آتشکده را آذرخرین نیز نامند. (از برهان).


خرداد پرویز

خرداد پرویز. [خ ُ پ َ] (اِخ) نام یکی از شاهان ساسانی است بنابر قول مجمل التواریخ و القصص: پادشاهی خرداد پرویز یک سال بوده گویند بمرد و نیز روایتی است که کسری نامی دیگر بنشاندند از فرزندان اردشیر بابک وپس بکشتند. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 73).

فرهنگ معین

خرداد

نام یکی از امشاسپندان و ایزد موکل بر آب، ماه سوم از سال شمسی، نام روز ششم از هر ماه خورشیدی. [خوانش: (خُ) [په.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

خرداد

ماه سوم از سال خورشیدی، ماه آخر بهار،
[قدیمی] روز ششم از هر‌ ماه خورشیدی،

حل جدول

نام های ایرانی

خرداد

پسرانه، کمال، رسایی، نام ماه سوم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آب، روز ششم از هر ماه شمسی در ایران قدیم، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پنج تن بزرگان درگاه قباد پادشاه ساسانی

واژه پیشنهادی

مناسبت روز 15 خرداد

قیام خونین 15 خرداد

معادل ابجد

خرداد

809

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری