معنی ختم استغفار

حل جدول

ختم استغفار

۱- عدد استغفار برای سالکین در ابتدای راه روزی ۱۰۰۱ مرتبه است و عدد ۳۰۰۰۰ مرتبه برای آمرزش گناهان و ادای قرض نافع است.
۲- هفتاد مرتبه استغفار بعد از نماز عصر برای روشنایی دل مفید و موثر است.


استغفار

ختم استغفار از مرحوم آیه الله کشمیری: عالم ربانی آیه الله کشمیری به یکی از شاگردانشان که پرسیده بودند در ایام تعطیلات تابستان حوزه چه ذکری را مشغول شوم، فرموده بودند: ذکر استغفار سی هزار (۳۰۰۰۰) مرتبه بسیار مطلوب است.
البته اگر به اندازه وقت نیز بگوید، مثلا روزی ۳۰۰۰ مرتبه نیز خوب است (برای ادای قرض هم خوب است.)، اما برای مبتدیین فرمودند: عددش ۱۰۰۱ مرتبه است.

توبه کردن


نماز استغفار

پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمود: چون روزیت کم شد و کارت به پراکندگی گراید حاجتت را به درگاه حق ببر
و نماز استغفار را ترک مکن و نماز استغفار دو رکعت است
در هر رکعت حمد و سوره قدر را بخوان و بعد از قرائت پانزده بار بگو: اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ‏ و بعد به رکوع رفته ده بار بگو
و همانند نماز جعفر طیار نماز را تمام کن که تمام کارهایت اصلاح گردد انشاء الله.
منبع: مکارم الاخلاق ص ۳۳۰

لغت نامه دهخدا

استغفار

استغفار. [اِ ت ِ] (ع مص) آمرزش خواستن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). غفران طلبیدن. مغفرت طلبیدن. طلب مغفرت. (غیاث). توبه کردن: استغفر من ذنبه و استغفره ایاه و استغفر اﷲ لذنبه. (منتهی الارب): استغفر لهم او لاتستغفر لهم ان تستغفر لهم سبعین مره فلن یغفر اﷲ لهم. (قرآن 80/9).
بخطائی که بگذرد در وهم
عاقلان را سزاست استغفار.
خاقانی.
با من سرگشته استنفار کن
پس ز استغفار استغفار کن.
عطار.
دلم سیاه شد از شعر مدح بیهوده
همین ز هرچه نه مدح است یارب استغفار.
عطار.
|| پوزش. اعتذار:
گرْش غول شهر گوئی جای این گفتار هست
ورْش دیو دهر گوئی جای استغفار نیست.
ناصرخسرو.
چون از در توبت و انابت درآیند و بقدم استغفار و اعتذار بایستند توبه ٔ ایشان قبول کند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 154). || استغفر اﷲ گفتن:
ز دست طبع و زبانت چنان گریزد بخل
که دیو از آهن و لاحول و لفظ استغفار.
ازرقی.
مخفف آن، ستغفار است. || الاستغفار استقلال الصالحات و الاقبال علیها و استکبار الفاسدات و الاعراض عنها. قال اهل الکلام الاستغفار طلب المغفره بعد رؤیه قبح المعصیه و الاعراض عنها و قال عالم [کذا] الاستغفار استصلاح الامر الفاسد قولاً و فعلاً یقال اغفروا هذا الامر؛ ای اصلحوه بما ینبغی ان یصلح. (تعریفات جرجانی).
- استغفار کردن، آمرزش خواستن. غفران طلبیدن. استغفر اﷲ گفتن. توبه کردن:
چون بنادانی ّ خویش اقرار کرد
شیخ خوش شد قائم استغفار کرد.
عطار.
موسی علیه السلام به حکمت جهان آفرین اقرار کرد و بر تجاسر خویش استغفار. (گلستان).
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار.
سعدی (گلستان).


ختم

ختم. [خ َ] (ع اِ) انگوین. (از مهذب الاسماء). انگبین. || دهانه های انگبین. (از منتهی الارب) (متن اللغه) (معجم الوسیط). || مُهر. ج، ختوم. (از یادداشت مؤلف). || رَین. (از یادداشتهای مؤلف). || طبع. (از یادداشتهای مؤلف). || پایان گفتار و کلام:
چو شد ختم گفتار بیور همه
مر آنرا شنیدند شاه و رمه.
فردوسی.
|| آخر. سرانجام. پایان. انتهاء. تمام. انجام. (ناظم الاطباء). || بپایان رسیده. تمام شده. پایان امری بوجهی که تو گویی دیگر آن امر را پایانی به این خوبی وکمال نیست:
سخن گفتن به که ختم است میدانی و می پرسی
فلک را بین که می گوید بخاقانی بخاقانی.
خاقانی.
سلطنت امروز ختم بر پسر طغرل است
کایت حق پروری در گهر طغرل است.
خاقانی.
تو گویی تا قیامت زشت رویی
برو ختم است و بر یوسف نکویی.
سعدی (گلستان).
|| (اِمص) فاتحه خوانی. بعزای کسی نشستن. تذکر کسی.
- ختم امری بودن، واجد آن امر بحد نهائی بودن. آن صفت را بحدی داشتن که تو گویی دیگر نمی تواند کسی آنرا به این کمال دارا باشد چون: فلانی ختم حقه بازهاست، فلانی ختم بی شرفهاست.
- ختم امن یجیب، انجام تشریفات مذهبی است که با تکرار جمله ٔ «امّن یجیب المضطر اذا دعاه فیکشف السوء» (قرآن 62/27) همراه است، کنایه از تضرع و بدبختی نیز می باشد.
- ختم چهار ضرب، انجام تشریفات مذهبی است که با ذکر عبارت: «اللهم العن عمر ثم ابابکر و عمر ثم عثمان و عمر ثم عمر ثم عمر» همراه است.
- ختم حق، مهر الهی. کنایه است از آیه «ختم اﷲ علی قلوبهم...» (قرآن 7/2) آن سرپوش و دربستگی که حق بر امری میزند:
بازدان کز چیست این روپوشها
ختم حق بر چشمها و گوشها.
(مثنوی).
- ختم سخن، پایان سخن. نهایت کلام:
خاتمه ٔ فکرت و ختم سخن
نام خدایست بر او ختم کن.
نظامی.
- ختم عمل، قرارداد. (ناظم الاطباء).
- || سرانجام. (از ناظم الاطباء).
- ختم قرآن، یک دور قرآن را از ابتداء تا انتهاء خواندن.
- ختم کمال، نهایت کمال. انتهای کمال:
ختم کمال گوهر عباس مقتفی
که اعزاز یافت گوهر آدم ز جوهرش.
خاقانی.
- ختم نبوت، کسی که نبوت بر او ختم شده باشد. کنایه از حضرت محمدبن عبداﷲ است:
یکی ختم نبوت گشته ذاتش
یکی ختم ممالک بر حیاتش.
نظامی.
- مجلس ختم، مجلس فاتحه خوانی. مجلس عزای کسی. مجلس ترحیم. مجلس یادبود مرده.

تعبیر خواب

استغفار

اگر بیند که در خواب استغفار می کرد، دلیل است ایزد بر او مال و فرزندان ارزانی دارد. - محمد بن سیرین

استغفار کردن درخواب چهار وجه بود. اول: مال، دوم: فرزند، سوم: آمرزش از حق تعالی، چهارم: توبه کردن از گناهان - امام جعفر صادق علیه السلام

فرهنگ عمید

استغفار

طلب مغفرت کردن، آمرزش خواستن، توبه کردن،
«استغفراللّه» گفتن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

استغفار

آمرزش خواهی، آمرزش

فرهنگ فارسی آزاد

استغفار

اِسْتِغْفار، توبه کردن، طلب مغفرت نمودن، آمرزش و عفو خواستن،

فرهنگ معین

استغفار

بخشش و آمرزش خواستن، توبه کردن. [خوانش: (اِ تِ) [ع.] (مص ل.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

استغفار

آمرزش‌خواهی، انفعال، پوزش، توبه، مغفرت‌جویی، مغفرت‌طلبی

فارسی به انگلیسی

استغفار

Retraction

فرهنگ فارسی هوشیار

استغفار

توبه کردن

معادل ابجد

ختم استغفار

2782

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری