معنی خبرهای نادرست

حل جدول

خبرهای نادرست

اراجیف

چو


نادرست

علط، شکسته، معیوب

عوضی

کژ

غلط غلوط

لغت نامه دهخدا

نادرست

نادرست. [دُ رُ] (ص مرکب) کج. معوج. || دروغگو. || بیمار. || ناقص. || باطل. || متقلب. خائن. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

نادرست

شکسته، معیوب، متقلب، دروغگو، بیمار. [خوانش: (دُ رُ) (ص.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

نادرست

اشتباه، باطل، سقیم، سهو، غلط، غیرصحیح، مغلوط، نابجا، ناصحیح، ناصواب، جلب، خائن، خاطی، دغل، دغلکار، کج‌دست، متقلب، معوج، ناراست، ناشایسته،
(متضاد) درست

فرهنگ فارسی هوشیار

نادرست

(صفت) کج معوج، دروغگو، بیمار، ناقص، باطل، متقلب خاین مقابل درست.

فارسی به ایتالیایی

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

نادرست

غلط،
شکسته، معیوب،
شخص متقلب و بدکار،

فارسی به عربی

نادرست

اعوج، باطل، خاطی، خطا، شریر، غشاش، غیر دقیق، غیر صحیح، غیر عادل، مزور

فارسی به آلمانی

نادرست

Falsch, Falsch, Unecht, Ungenau [adjective]

معادل ابجد

خبرهای نادرست

1533

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری