معنی خاکستری رنگ
لغت نامه دهخدا
خاکستری رنگ. [ک ِ ت َ رَ] (ص مرکب) برنگ خاکستری. رجوع به خاکستری شود: یک مجسمه ٔ بلند سه پهلو جلو پرده ٔ مخمل خاکستری رنگی گذاشته شده بود. (سایه روشن صادق هدایت ص 18).
خاکستری
خاکستری. [ک ِ ت َ] (ص نسبی) برنگ خاکستر. رنگ سربی. رنگ سنجابی. اَقتَم. (اقرب الموارد). رَمادی ّ. اَشهَب. شهباء. عَوهَق. (تاج العروس).
خاکستری. [ک ِ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در 54 هزارگزی شمال باختری تربت جام و 2 هزارگزی خاور مالرو عمومی تربت جام به فریمان. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیری دارای 208 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری است و راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Ashy
فارسی به عربی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بهرنگخاکستر، سربیرنگ، طوسی، خاکستری رنگ، خاکسترگون، آلوده به خاکستر، آغشته بهخاکستر
فرهنگ فارسی هوشیار
رنگ سربی برنگ خاکستر
مرهم خاکستری
بریزه ی خاکستری روغن خاکستری روغن آبک
عنبر خاکستری
امبر خاکستری
فرهنگ معین
(~.) (ص نسب.) به رنگ خاکستر.
فرهنگ عمید
آلوده به خاکستر،
(اسم) از رنگهای ترکیبی، مرکب از سفید و سیاه،
به رنگ خاکستر،
(حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] فنا، نیستی،
معادل ابجد
1561