معادل ابجد
خاکستر در معادل ابجد
خاکستر
- 1281
حل جدول
خاکستر در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
خاکستر در مترادف و متضاد زبان فارسی
- بقایای اجسامسوخته، رماد
فرهنگ معین
خاکستر در فرهنگ معین
- (کِ تَ) (اِ. ) گردی که پس از سوختن چوب، زغال و غیره به جای ماند. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
خاکستر در لغت نامه دهخدا
- خاکستر. [ک ِ ت َ] (اِ) رماد. فسرده از صفات اوست. (آنندراج). آنچه از هیزم و جز آن بعد سوخته شدن بماند. (شرفنامه ٔ منیری). بهندش راکهه گویند. (شرفنامه ٔ منیری). آنچه از آتش چوب بجای ماند پس ازسوختن. نَرمه ٔ اَنگِشت پس از سوختن. رِمدِداء. اِرمِداء. رَماد. دِمن. دَمان. حُمَم. خَصیف. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). مهل. مخط. ضبح [ض ِ / ض َ]. بَوّ. ضابی. رَملاء، اَورَق. (منتهی الارب). خَرِق. خاکستری که بجای میماند و صرف کنندگان آتش آن میروند. توضیح بیشتر ...
- خاکستر. [ک ِ ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز. واقع در 44هزارگزی شمال باختری کبود گنبد. ناحیه ای است دره ای و سردسیر با 658 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان کردی است. آب آنجا از رودخانه و محصولاتش غلات و کنجد است. شغل اهالی زراعت و مالداری و راه مالرو میباشد. این محل دارای پست و تلگراف و پاسگاه ژاندارمری و گمرک و دبستان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9). توضیح بیشتر ...
- خاکستر. [ک ِ ت َ] (اِخ) نام محلی است در خراسان. در تعلیقه بر تاریخ بیهقی (تصحیح و تحشیه ٔ فیاض و غنی) در صفحه ٔ 696 چنین آمده: در خراسان دو محل به این نام یکی خاکستر معروف به خاکستر لاین که در کوههای سرحدی شمال خراسان واقع است. دوم محلی است در پائین ولایت شهر مشهد در سر راه هرات و سرخس که رباط خاکستر هم نامیده میشود. ظاهراً خاکستر در این داستان بیهقی محل اخیر است: مرا سبکتکین دراز گفتندی و بقضا سه اسب خداوندم در زیر من ریش شده بود چون بدین خاکستر رسیدیم اسبی دیگر زیر من ریش شد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
خاکستر در فرهنگ عمید
- مادۀ معدنی نرمی که پس از سوختن یک جسم جامد به جا میماند،
فارسی به انگلیسی
خاکستر در فارسی به انگلیسی
- Ash, Ashes, Cinders
فارسی به ترکی
خاکستر در فارسی به ترکی
فارسی به عربی
خاکستر در فارسی به عربی
- جمره، رماد
تعبیر خواب
خاکستر در تعبیر خواب
- خاکستر، مال باطل است از قِبَل سلطان، که بر کسی باقی بماند. اگر بیند خاکستر جمع کرد و باطل شد، دلیل که مال از سلطان جمع کند و به وی نماند و بعضی از معبران گویند: علمی حاصل کند که در وی هیچ خیر و نفع نباشد. - محمد بن سیرین. توضیح بیشتر ...
- دیدن خاکستر درخواب بر نه وجه است. اول: عامل ناپذیرفته. دوم: مال حرام. سوم: کلام باطل. چهارم: خصومت. پنجم: فسق. ششم: مکر. هفتم: حسادت. هشتم: پشیمانی. نهم: کاری که اندر آن خیری نباشد - امام جعفر صادق علیه السلام. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار
خاکستر در فرهنگ فارسی هوشیار
- آنچه پس از سوختن چوب و زغال یا چیز دیگر باقی میماند که مانند خاک است اما رنگش سفید مایل به سیاهی است. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی
خاکستر در فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
خاکستر در فارسی به آلمانی
- Asche (f)
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید