معادل ابجد
خاور در معادل ابجد
خاور
- 807
حل جدول
خاور در حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
خاور در مترادف و متضاد زبان فارسی
-
مطلع، خاوران، شرق، خراسان، مشرق،
(متضاد) باختر، خار، خاشاک
فرهنگ معین
خاور در فرهنگ معین
- مغرب، مشرق. [خوانش: (وَ) (اِ.)]
لغت نامه دهخدا
خاور در لغت نامه دهخدا
-
خاور. [وَ] (اِ) به معنی باختر است که مشرق باشد. (شرفنامه ٔ منیری) (فرهنگ جهانگیری) (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری) (غیاث اللغات):
ز خاورچو خورشید بنمود تاج
گل زرد شد بر زمین رنگ ساج.
فردوسی.
خداوند آن شهر نیکوترست
توگوئی فروزنده ٔ خاورست.
فردوسی.
که هر بامدادی چو زرین سپر
ز خاور برآرد فروزنده سر.
فردوسی.
ز خاور بیاراست تا باختر
پدید آمد از فرّ او کان زر.
فردوسی.
خداوندی که ناظم اوست چون خورشید رخشنده
ز مشرقها بمغربها ز خاورها به خاورها. توضیح بیشتر ...
- خاور. [وَ] (اِخ) محلی است به 784 هزارگزی طهران میان بامدژ و نظامیه بر کنار راه آهن جنوب. در این نقطه ایستگاه راه آهن قرار دارد. در فرهنگ جغرافیایی ایران این نقطه چنین شرح داده شده است: نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران و اهواز است. این ایستگاه در 784 هزارگزی جنوب باختری تهران و 35 هزارگزی شمال اهواز واقع و ساکنان آن از کارمندان راه آهن اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). توضیح بیشتر ...
- خاور. [وَ] (اِخ) بزرگترین شهر ولایت «کاوار» است در جنوب «فزان ». این شهر بدست عقبهبن عامر بسال 47 هَ. ق. بعد از جنگ سخت و کشتن و اسارت اهالی آن گشوده شد. (از معجم البلدان یاقوت حموی). توضیح بیشتر ...
- خاور. [وَ] (اِخ) نام رودی است در 66 هزارگزی شمال قلعه چهارراه حکومت درجه 2 بکوا و خاشرود مربوط به حکومت فراه که به رودخانه ٔ «فراه رود» می ریزد. محل آن بین خط 63 درجه و 6 دقیقه و 6 ثانیه ٔ طول شرقی و خط 32 درجه و 46 دقیقه و 27 ثانیه ٔ عرض شمالی واقع است. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2). توضیح بیشتر ...
-
خاور. [وَ] (اِ) مورچه است که مور کوچک باشد. (از آنندراج) (انجمن آرای ناصری):
از آرزوی قد چو سروت براستی
بر من زمانه تنگ تر از چشم خاور است.
ابن یمین (از آنندراج).
رجوع به خاول شود. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
خاور در فرهنگ عمید
-
جای برآمدن آفتاب، مشرق: خداوندی که نام اوست چون خورشید گسترده / ز مشرقها به مغربها، ز «خاورها» به خاورها (منوچهری: ۳)،
[قدیمی] مغرب: مهر دیدم بامدادن چون بتافت / از خراسان سوی خاور میشتافت (رودکی: ۵۳۲)،
* خاور دور: (جغرافیا) کشورهای شرقی آسیا،
* خاورمیانه: (جغرافیا) کشورهای جنوب غربی آسیا،
* خاور نزدیک: (جغرافیا) کشورهای شمال شرقی قارۀ افریقا تا شبهجزیرۀ عربستان،. توضیح بیشتر ...
- بوتۀ خار: یکی تاجور خود به لشکر نماند / بر آن بوموبر خاک و خاور نماند (فردوسی: ۷/۱۳۳)،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی
خاور در فارسی به انگلیسی
- East, Orient
فارسی به ترکی
خاور در فارسی به ترکی
فارسی به عربی
خاور در فارسی به عربی
نام های ایرانی
خاور در نام های ایرانی
- دخترانه، مشرق
گویش مازندرانی
خاور در گویش مازندرانی
- نامی برای زنان، خاور، مشرق
فرهنگ پهلوی
خاور در فرهنگ پهلوی
- جای خورشید یا سرزدن خورشید
فارسی به ایتالیایی
خاور در فارسی به ایتالیایی
- oriente
فارسی به آلمانی
خاور در فارسی به آلمانی
- Ausrichten, Orient (m), Orientieren, Östlich
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید