معادل ابجد
خاقان در معادل ابجد
خاقان
- 752
حل جدول
خاقان در حل جدول
فرهنگ معین
خاقان در فرهنگ معین
- [تُر - معر. ] (اِ. ) لقبی برای پادشاهان چین و ترکستان. ج. خواقین. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا
خاقان در لغت نامه دهخدا
- خاقان. (اِ) لقب پادشاه ترکان و پادشاه چین. (شرفنامه ٔ منیری). پادشاه بزرگ از لغات ترکی است و در قدیم لقب پادشاهان چین و ترکستان بوده و حالا بر هر پادشاه اطلاق کنند. (غیاث اللغات) (آنندراج). پادشاه بزرگ ترک و آن اصلش خان خان است یعنی رئیس رؤسا. (مفاتیح العلوم خوارزمی). لقب پادشاه ترکان. (مهذب الاسماء). صاحب فرهنگ شعوری گوید: این لقب را بپادشاهان ترک داده اند چنانکه پادشاهان عجم را «کسری » و پادشاهان چین را «فغفور» و سلاطین روم را «قیصر» و پادشاه مصر قدیم را «فرعون » می گفتند اما مطلقاً بپادشاهان نیز اطلاق میشود. توضیح بیشتر ...
- خاقان. (اِخ) ابن المؤمل بن خاقان. یکی از خطباء بوده است. (البیان و التبیین ج 1 ص 279). توضیح بیشتر ...
- خاقان. (اِخ) ابن صبیح. یکی از راویان است و در عقدالفریداز او داستانی منقول است. (عقدالفرید ج 7 ص 196). توضیح بیشتر ...
- خاقان. (اِخ) عبداﷲبن عبداﷲبن عبداﷲبن الاهتم از خطباء بوده است. (البیان و التبیین ج 1 ص 279 چ 2 حسن مندوبی). توضیح بیشتر ...
-
خاقان. (اِخ) تخلص فتحعلیشاه قاجار بوده است و بیت زیر از جمله اشعاری است که او برای باغ دلگشا ساخته و در آنجا خود را به این نام تخلص کرده است:
دلگشایی یار زندان بلاست
هر کجا یار است آنجا دلگشاست.
(قاموس الاعلام ترکی ج 3).
در مجمعالفصحاء ج 1 ص 23 این نام بصورت صاحبقران قاجار قوینلو ضبط شده است و در آن جا پس از شرح مفصلی از زندگانی وی نمونه هائی از اشعار او آمده است. براون آرد: هدایت تجدید حیات ادبی و بهبودی و سلامت ذوق شعری را از تشویق فتحعلیشاه دانسته است و نویسد خود او هم بتخلص «خاقان » اشعار میسرود و عده ٔ کثیری از شعراء را در دربار گرد آورد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید
خاقان در فرهنگ عمید
-
لقب پادشاهان چین و ترکستان
پادشاه، شاهنشاه،
در دورۀ قاجار، لقب بعضی از درباریان و نزدیکان شاه، مقربالخاقان،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ترکی
خاقان در فارسی به ترکی
نام های ایرانی
خاقان در نام های ایرانی
- پسرانه، خان بزرگ، امپراطور، لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه
فرهنگ فارسی هوشیار
خاقان در فرهنگ فارسی هوشیار
- ترکی شاهنشاه (اسم) عنوانی است که بیاد شاهان چین و ترکان داده اند. جمع: خواقین. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد
خاقان در فرهنگ فارسی آزاد
- خاقان، پادشاه- ملک (جمع:خَواقِیْن)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا
وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که
هنوز عضو جدول یاب نشده اید
از اینجا ثبت نام کنید