معنی خئوپس

حل جدول

خئوپس

از فراعنه مصری


آخناتون، توتانخامن، خئوپس

از فراعنه مصری


آخناتون ،توتانخامن ، خئوپس

از فراعنه مصری


از هرم‌های قدیمی مصر

خئوپس


از فراعنه مصری

خئوپس

آخناتون، توتانخامن، خئوپس

لغت نامه دهخدا

فراعنه

فراعنه. [ف َ ع ِ ن َ] (اِخ) ج ِ فرعون. (منتهی الارب). و فرعون نامی است که بر پادشاهان مصر قدیم اطلاق شده است. (المنجد). سلاطین قدیم مصر فرعون لقب داشتند. فراعنه ٔ مصر بیست وشش سلسله بوده اند و تاریخشان تقریباً سه هزار سال میشود. پایتخت مصر گاهی منفیس و زمانی تب بوده. قدرت و عمران این مملکت در زمان سلطنت توتمس سوم و رامسس دوم که از فراعنه ٔ تب بودند به اعلا درجه رسید. از آن پس مدتی متمادی دچار انحطاط شد تا عاقبت به همت فراعنه ٔ سائیس باز در سده ٔ هفتم ق.م. قوامی گرفت، لکن در سال 525 ق.م. به ضربت ایرانیان از پای درآمد. اساس تاریخ مصر بر تأثیر نیرومند نیل قرار گرفته است. مردم مصر که به صورت قبایلی صحراگرد بدین سرزمین قدم گذاشتند ناچار گردیدند که در برابر طغیان این رود به دستیاری همدیگر به دفاع برخیزند و منزل های خود را پهلوی هم روی بلندیها بسازند و بندهای متعدد ببندند. به این ترتیب به کشت و زرع زمین و زندگی اجتماعی و اطاعت از سرپرست عادت کردند و خاک مصر به چندین امارت منقسم گردید. مردم مصر به اسلاف خود می بالیدند و مدعی بودند که این ممالک را در بدو امر خداوندان اداره میکرده اند. سرانجام امارتهای مزبور همه در تحت لوای دو دولت درآمد: در شمال، مصر سفلی که پادشاه آن کلاهی سرخ رنگ، خوابیده و از عقب برگشته بر سر داشت و در جنوب، مصرعلیا که پادشاهش کلاهی بلند و سفید به سر میگذاشت.
سلاطین مصر علیا به کرات با رقبا جنگیدند تا ایشان رابه زیر ربقه ٔ اطاعت خویش آوردند و مالک الرقاب تمام مصر گردیدند و از آن پس به نام فرعون شناخته شدند. فراعنه ٔ مصر تاج مخصوصی مرکب از کلاه سرخ مصر سفلی و کلاه سفید مصر علیا بر سر گذاشتند تا علامتی از اجتماع دو دولت باشد. نخستین فرعون مصر منس نام داشت که شهریار تی نیس یا مصر علیا بود. تاریخ این سوانح کهنه را کسی به تحقیق نمیداند. مردم مصر در حدود چهارهزارسال قبل از میلاد مسیح مدنیتی داشته اند، خطی اختراع کرده بودند و تقویم داشتند. سلطنت منس را میتوان به احتمال در حوالی سال 3300 ق.م. دانست. از عهد منس که بانی سلسله ٔ اول بود متناوباً 26 سلسله در مصر سلطنت کرده اند. تاریخ ادوار فراعنه را میتوان به چهار دوره ٔ اصلی تقسیم نمود. دولت قدیم به دوره ای اطلاق میشود که در طی آن شهر منفیس واقع در مصر سفلی مرکز دولت مصر بوده. مشهورترین سلاطین این دوره کئوپس (خئوپس) و کفرن و می کرینوس میباشند که اهرام سه گانه ٔ مصر را بنا کرده اند. دولت قدیم جای خود را به دولت میانه (وسطی) داد. در این دوره شاهین فرعونی منفیس را ترک کرده بر کنگره ٔ تب (مصر علیا) قرار گرفت. این دولت پس از پانصد سال آبادی و اعتبار در نتیجه ٔ هجوم هیکسس ها که از آسیا آمده و چادرنشینانی غارتگر بودند از هم پاشید (در حدود 1700 ق.م.). طولی نکشید که مصر از تحت سلطه ٔ هیکسس ها به در آمد و دوباره تب پایتخت گردید. فراعنه ٔ این دوره در جنگاوری و کشورگشایی بر همه پیشی داشته اند و مصر را به منتهای شوکت خود رسانیده اند. مشهورتر از همه ٔ آنهاتوتمس سوم و رامسس دوم بوده اند. در دوره ٔ بعد به مناسبت جنگهای داخلی و هجومهای متوالی دولت مصر دچار تجزیه شد. فراعنه ٔ سلسله ٔ بیست وششم که در سائیس سلطنت کردند اقتدار آنها را بازگرداندند ولی خیلی دیر بودو غلبه ٔ ایرانیان در 525 ق.م. یکسره به استقلال مصر خاتمه بخشید.
دولت قدیم منفیس: منس و دیگر فراعنه ٔ دو سلسله ٔ اول مقر سلطنتشان تی نیس واقع در نزدیکی آبیدوس (مصر علیا) بود، ولی از سلسله ٔ سوم به بعد تاج و تخت سلاطین به مصر سفلی که از حیث تمول و عمران بر نواحی دیگر رجحان داشت منتقل گردید و منفیس پایتخت شد. منفیس در ساحل چپ نیل و تقریباً در جنوب قاهره و کنار دلتا قرار داشت و بنای استواری موسوم به دیوار سفید که میگفتند به فرمان منس ساخته شده، بر آن مشرف بود. ساختمان سد بزرگی را هم که شهر را از طغیان نیل حفظ میکرد به منس نسبت داده اند. این سد هنوز برجاست ولی از خود شهر منفیس که روزی از بزرگترین و مشهورترین بلاد جهان شمرده می شد حتی ویرانه ای برجای نمانده است. در منفیس جشن های بزرگ مذهبی بسیار میگرفتند و جمع کثیری از اطراف و اکناف مصر برای این جشن ها بدان شهر می آمدند. معتبرترین این جشن ها به افتخار گاو پیشانی سپید، آپی، گرفته میشد. کَهَنه در محوطه ای که در کنار معبد فتاه (خداوند منفیس) واقع شده بود از این گاو نگهداری میکردند. گاو آپی سیاه بود و روی پیشانی لکه ای سفید و سه گوش داشت. زبان و اندام او هم علائم خاصی داشت که فقط کَهَنه آن را میدانستند. این گاو را تا زنده بود مانند خدایی پرستش میکردند چنانکه هیچ حیوان مقدسی تا این پایه در مصر قدر و منزلت نداشت. پس از مرگ جسد او را مانند سلاطین حنوط نموده در قبری میگذاشتند و متدینین باز به ستایش او می آمدند. دخمه ٔ گاوهای پیشانی سفید را ماریت در سال 1851 م. در نزدیکی منفیس پیدا کرده است. پرستش گاو آپی که در زمان سلسله ٔ دوم معمول شد تا آخر تاریخ مصر دوام یافت. در میان فراعنه ٔ دولت قدیم مشهورترین آنها سه پادشاه از سلسله ٔ چهارم یعنی کئوپس، کفرن و می کرینوس بوده اند که در حدود سده ٔ بیست وهشتم ق.م. میزیسته اند. امروز میتوان قیاس کرد که قدرتشان تابه چه پایه میرسیده است. بناهای مزبور همان اهرام ثلاثه است که به فاصله ٔ ده هزار ذرع از شمال منفیس نزدیک قریه ٔ جیزه برپای ایستاده اند و هیچکس از روی یک تصویر نمیتواند عظمت این بناهای پرهیمنه را پیش خود تصور کند. هیچ مسافر نمیتواند به آنها نظر افکند و خود را خوار و زبون نشمرد.
از این اهرام آنکه بلندتر است، هرم کئوپس است که ارتفاع نخستین آن 146 ذرع بوده و اکنون 137 ذرع بلندی دارد و طول ضلع موربش به 277 ذرع میرسیده است. این هرم عظیم ترین بنای سنگی روی زمین است. هرم کفرن کمی کوچکتر و بلندی آن 136 ذرع است. هرم می کرینوس بسیار کوتاهتر است و ارتفاعش فقط به 66 ذرع میرسد. سطح خارجی این اهرام پوششی از سنگ آهک داشته که در نهایت دقت بر هم سوار شده و صیقلی هم بوده است اما امروز تقریباً تمام آن ریخته است. این پوشش جلوی منافذ دالانهای پیچ درپیچ را که سرانجام به مدفن فرعون منتهی میشده میگرفته است. زیر پای هر یک از اهرام محوطه ٔ وسیعی ترتیب داده و در آنجا اهرامی کوچکتر برای خانواده ٔ سلطنت می ساختند و علاوه بر آن معبدی برپا میکردند که پس از مرگ فرعون مخصوص پرستش او میشد، و به وسیله ٔ راهرو سربازی به محوطه ارتباط می یافت. برای تکمیل این مجموعه به دستور کفرن تخته سنگی عظیم را به شکل ابوالهول (شیری با سر انسان که بر روی دو پا نشسته بود) حجاری کردند و در جلگه ای که مجاور راهرو و معبد بود قرار دادند. ابوالهول جیزه که نیم آن تا چندی پیش در زیر شن فرورفته بود پیکر عظیمی است که بلندی پایش 20 ذرع و طول تنش 57 ذرع است و بی تردید مظهر خود کفرن بوده است. سنگهایی که در این بناهابه کار رفته قسمتی از آن از مقطعهای رشته جبال آرایی به وسیله ٔ قایق به این نقطه آورده میشده و برای رساندن آنها به کف هرم راههای بزرگ و سرازیر می ساختند وپس از پایان کار آن راهها را خراب میکردند. مردم مصر همه در سر این کارها مشغول بودند و کئوپس و کفرن محققاً در اثر همین بیگاریهای پرمشقتی که به مردم تحمیل میکردند به جبابره معروف شده اند و تنها می کرینوس به دینداری و عدالت شهرت یافت.
دولت وسطی: عاقبت دولت منفیس روبه ضعف گذاشت. در عهد فراعنه ٔ بیحال، سلاطین باجگزاراستقلالی پیدا کردند و در مصر حکومتی به شیوه ٔ ملوک الطوایف برقرار شد که درست مانند حکومت های فرانسه پس از شارلمانی بود. پادشاهان مصر علیا که اصلاً اهل تب بودند سلطنت مصر را تصاحب کردند و یازدهمین سلسله ٔ فراعنه را که آغاز دولت وسطی است تشکیل دادند. و در حدود 2200 ق.م. تب پایتخت مصر شد و جای منفیس را گرفت و بار دیگر کشور منظم و آباد و صاحب دولتی بزرگ گردید. فراعنه ٔ دولت وسطی برای حفظ حدود و ثغور کشور استحکاماتی برپا کردند و قطعه ٔ سینا را در تنگه ٔ سوئز از نظر معادن مس آن تصرف کردند و از جنوب قسمتی از نوبه را به خیال بهره برداری از معادن طلای آن گرفتند وکوشیدند قدرت خود را تا شام بکشانند تا دولت مصر ازچوب جنگلی نیز مستغنی باشد. با این حال پانصد سال بعد فتور تازه ای در کارها پدیدار گشت. هیکسس ها از آسیا راه افتادند و مواضع سرحدی را درهم شکستند و به نهب و غارت پرداختند و طرد آنها با محارباتی سنگین و طولانی انجام پذیرفت.
دولت تازه ٔ تب: تخلیه ٔ خاک مصر از اغیار، آغاز فصل تازه ای در تاریخ مصر گردید که باید آن را دولت دوم تب خواند، زیرا در این دوره هم اریکه ٔ سلطنت در تصرف سلاطین تب بود که توانسته بودند هیکسس ها را از میهن خارج کنند. پس از بحران مزبور زندگی تازه ای در مصر پیداشد که بسیار سریع و حیرت انگیز پیش میرفت و در زمان سلطنت سلسله های هیجدهم و نوزدهم به حداکثر شوکت و قدرت خود رسید. فراعنه ٔ این دوره دست به عمران و آبادی زدند و معابدی را که در حمله ٔ هیکسس ها خراب شده بودتعمیر کردند یا از نو ساختند و از اینگونه بناها به خصوص در تب که پایتخت بود بیشتر بنا کردند. بزرگترین معابدی که شاهکار معماری مصر شناخته شده و تماشای خرابه های آن بیننده را به حیرت می آورد از همین عصر است. فراعنه در ساختمان مقبره ٔ خود نیز اهتمامی جمیل داشتند. مقابر این عصر شکل هرم نداشت بلکه سردابهایی بود که در زیر زمین در دل سنگ می ساختند. این مقابر امروز در جایگاهی که موسوم به «وادی فراعنه » میباشد ونزدیک تب قرار دارد کشف شده و به صورت کوهی نمودار است و چون جسدهای مومیایی شده ٔ فراعنه نیز به دست آمده، میتوان از روی آنها سیمای فرعونان مقتدری چون توتمس سوم و ستی اول و رامسس دوم را پس از سه هزار سال در موزه ٔ قاهره دید.
فراعنه ٔ دولت جدید تب بیش از اسلاف خود به کشورگشایی دست زدند و نیز بیش از آنها در این راه کامیاب شدند و یکی از علل آن این بود که مردم مصر در طی مبارزات استقلال طلبی در برابر آسیائیان عزت نفسی یافته بودند و از طرف دیگر فنون جنگی در مصر پیش رفته بود و استعمال اسلحه ٔ تازه را مصریان از دشمنان خود آموخته بودند و علاوه بر اینها فراعنه تسخیر اراضی مجاور تنگه ٔ سوئز را در برابر هجوم آسیائیان ضرور میشمردند. در کشورگشایی هیچ یک از پادشاهان سلسله ٔ هجدهم به پای توتمس سوم که در سده ٔ هفدهم ق.م. میزیست، نمیرسید. دیوارهای معبد بزرگ کرنک اردوکشیهای او را به تمام و کمال شرح میدهد و بیان میکند که چگونه توتمس سوم را فتحی بزرگ نصیب می آید و چگونه دروازه های قلاع استوار فلسطین و شام بر وی گشوده میشود. توتمس تا کارکمیش که در قسمت علیای فرات قرار داشته است، رانده و آنجا را به تصرف آورده است و چنان شوکت به هم زده که پادشاهان آسیا برایش تحفه و هدیه میفرستاده اند. لوحی از سنگ سماق در کرنک به دست آمده است که از زبان خداوندگار مصر آمن سرودی ظفرنمون بر آن منقوش است و در خطاب به توتمس میگوید: «منشور حکمرانی بر کره ٔخاک و شرق و غرب عالم را به نام تو توقیع کرده ام...تو با کمال جلال و جبروت خود از رود بزرگ ناهارینا گذشتی. مشیت من چنان بود که قدرت تو سراسر گیتی را بگیرد و اقوام مختلف با باج و خراج هنگفت در برابر شوکت و حشمت تو سر فروکنند... من آمدم و زیر بازوی تو را گرفتم تا سلاطین شمال فنیقیه را پایمال کنی، من آنها را از میان کوهپایه ها بیرون کشیدم و به پای تو انداختم...». شاعری که این سرود را ساخته مسلماً راه اغراق پیموده تا تملقی از فرعون گفته باشد، زیرا در واقع برای مصر در خارج از قاره ٔ افریقا جز شام و فلسطین چیزی نبود. با اینهمه سلاطین آسیا به اولویت فرعون اذعان داشتند و دست اتحاد به سوی او دراز میکردند.
فراعنه ٔ سلسله ٔ نوزدهم نیز سلاطین بسیار مقتدری بودند که در میان آنها از همه معروف تر رامسس دوم است که سلطنت او تقریباً 60 سال طول کشید. هیچ پادشاهی به اندازه ٔ رامسس دوم معبد نساخته و هیچ کس مانند او دیوارهای معابد را غرق توصیف کارهای بزرگ خود نکرده است. در مصر ونوبه خرابه ای نیست که نام رامسس دوم بر آن نقش نباشد و حتی گاهگاه معماران او نام اسلافش را کنده و به جای آن ها نام رامسس را نوشته اند. از این رو در میان فراعنه ذکر رامسس دوم بیش از همه روی زبانهاست و یونانیان همه ٔ کارهای مهم مصر را به او نسبت میدادند و فتح تمام آسیا و حتی هند را در تاریخ او می آورده اند، اما حقیقت این است که رامسس دوم به سختی توانست شام وفلسطین را بگیرد و قسمت شمالی شام را هم پس از چندی دوباره به خاندان هیتیت پس داد و در جنگی که بر سر آن با قشون هیتیت کرد ناچار شد آشتی کند و دختر پادشاه هیتیت را نیز به زنی گرفت. غالباً در تاریخ دیده میشود که پس از فرمانروایی های طولانی و پرافتخار فتوری بر ارکان قویترین سلطنت ها مستولی میشود و دوره ٔ انحطاطی فرامیرسد. این حالت پس از درگذشت رامسس دوم بر مصر دست یافت. از آغاز سده ٔ دوازدهم ق.م. فراعنه آنچه را در آسیا داشتند از دست دادند و هم ّ خود را صرف نگهداری ثغور کشور خود کردند. و در داخل کشور هم اغتشاش و شورشی چند بروز کرد و روز به روز دشوارتر گردید و سرانجام کار مصر به تجزیه کشید. لیکن چنان نبود که تنزل مصر را پایانی نباشد، زیرا آن مملکت را وسیله ٔ خلاصی بسیار بود و از حیث ثروت و صناعت و هنر و نظم و نسق به مراتب بر دشمنان خود مزیت داشت. بنابراین اگر سلطانی باعزم ظهور میکرد میتوانست باز آبادی و قدرت ازدست رفته را بازگرداند. سراسر تاریخ مصر پر از بحران های ناگهانی و هولناک است. مخوف ترین فتور تاریخ مصر غلبه ٔ لشکر آشور است که در سده ٔ هفتم ق.م. با قیام مردم از مصر رانده شدند. ده سال از این ماجرا نگذشته بود که سلطان سائیس (مصر علیا) ساخلوهای آشوری را به کلی تار و مار کرده و قدرت خود را در سراسر مصر برقرار نموده و بیست وششمین سلسله ٔ فراعنه را تشکیل داد. مصر در روزگار فراعنه ای که از سائیس برخاسته بودند به درجه ای آباد شد که با درخشان ترین اعصار گذشته پهلوبه پهلو میرفت. به گفته ٔ هرودت «مصر هرگز از آن معمورتر و خوشبخت تر نبود، نه هرگز رود نیل تا این درجه برکات خود را شامل زمین مصر میکرد و نه خاک مصر تا این درجه به مردم آن سرزمین حاصل میداد». در آن ایام مصر شهرهای مسکون بسیار داشت.
بانی خاندان فراعنه ٔ سائیس، پسامتیک اول بود که هم ّ خود را درراه اعاده ٔ آبادانی معابد مصروف داشت، و دخمه ٔ گاو آپی را در منفیس مرمت کرد. جانشین او نخائوی دوم بود که در مقابل مقاصد و مطالب مهم بسیار استوار و پایدار بود چنانکه صدوبیست هزار نفر را برای کندن ترعه ای از رود نیل به دریای احمربه کار گماشت و یک دسته کشتی را مجهز کرده و به گردش دور قاره ٔ افریقا فرستاد و او بود که لوای فتح و ظفر را تا کنار فرات پیش برد ولی از نبوکدنزر پادشاه بابل شکست خورد. آخرین فرعون بزرگ قرن ششم ق.م. آمازیس بود که عصیان کرد و سلطنت را تصاحب نمود و سپس مدت چهل سال با حزم و عقل فرمانروایی کرد.
فراعنه ٔ سائیس چون به دستیاری مزدوران یونانی روی کار آمده بودند، یونانیان را دوست داشتند و برای آنها ارج و منزلتی قائل می شدند. این امر گاهگاه با مقاومت شدید مصریان روبرو می شد، زیرا مردم مصر از نظر علاقه ٔ شدید به مذهب خود و نیز درنتیجه ٔ غرور ملی و تمدنی، اجانب را از هر قوم و ملتی، ناپاک میشمردند و برای آنها محله ٔ مخصوصی را در نظر میگرفتند. یونانیان با وجود احترامی که در نظر فرعون داشتند می بایست فقط در همان محله های مخصوص سکونت اختیار کنند. هنگامی که هرودت در سال 450 ق.م. از مصر دیدن کرد، سلطنت فراعنه به هم خورده بود و مصر درتحت لوای کشورگشای بزرگی که پادشاه ایران بود، میزیست. (از تاریخ ملل شرق و یونان تألیف آلبر ماله و ژوال ایزاک ترجمه ٔ عبدالحسین هژیر صص 27-40). و رجوع به فرعون شود.


چغندر قند

چغندر قند. [چ ُ غ ُ دَ رِ ق َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) نوعی از چغندرکه به کار ساختن شکر و قند آید. قسمی چغندر که در کارخانه های بزرگ یا کارگاههای کوچک بوسایل صنعتی و شیمیائی قند و شکر از آن بدست آورند. آقای مسعود کیهان در کتاب جغرافیای اقتصادی خود در باره ٔ چغندر قند چنین نوشته اند: «چغندر بر دو نوع است: یک قسم آن که فعلاً هم زراعتش در ایران معمول میباشد برای خوراک اهالی و بعضی اوقات بحیوانات هم میدهند، زراعت این قسم چغندر را میتوان گفت تفننی و در کنار جالیزهای صیفی کاشته میشود، موقع کشت آن بهار و محصول آن در اوائل زمستان بدست می آید. این چغندر معمولاً قرمز و سفید و ریشه ٔ آن مدور است. قسم دیگر که اهمیت زراعتی و صنعتی دارد «چغندر قند» است. در ایران سابقاً زراعت کمی از این قسم چغندر شده و نتیجه ٔ خوبی داده و حتی قند و شکر هم بمقدار قلیلی از آن بدست آمده ولی بعد کارخانه ٔ قندسازی که در «کهریزک » بنا شده بود تعطیل گردید. (این کارخانه پس از مدتی تعطیل دوباره بکار افتاد). این اواخر دولت بخیال تأسیس کارخانه ٔ قندسازی افتاد و برای انتخاب محل زراعت چغندر قند متخصصینی از «چک اسلواکی » جلب و متخصصین مزبور در کرج و سایر نقاط امتحاناتی نموده و و راپرتهائی بدولت تقدیم داشته اند، حاکی از آنکه نتیجه ٔ آزمایشها بسیار درخشان و امید بخش بوده است و نشان میداده است که مقدار قند چغندر کرج 5 ر 23 درصد است در صورتی که در کشور چک اسلواکی مقدار قند چغندر بطور متوسط 16 و گاه 20 درصد میباشد و نیز مقدار محصول چغندر در کرج هر هکتار 51 تن بوده و در کشور چک اسلواکی حداکثر محصول در زمین های مرغوب از 40 تن در هر هکتار تجاوز نمیکند». (از کتاب جغرافیایی اقتصادی کیهان ص 100 و 101 و 102). سپس آقای کیهان در کتاب خود به تصمیم گرفتن دولت در جلب و استخدام متخصصین خارجی برای نظارت در کشت چغندر و انتخاب بذر خوب و اراضی مرغوب اشاره میکنند و چنانکه میدانیم دنباله ٔ این آزمایشها و نتیجه ٔ تصمیم دولت بدانجا منتهی می گردد که کارخانه ٔ قند کهریزک براه افتاد و کارخانه های دیگری نیز بتدریج در مرکز و استانهای کشور تأسیس شد و کشت چغندر قند در ایران توسعه یافت. و نیز آقای مهندس ریاحی در کتابی بنام «کلیات صنعت قندسازی » که از انتشارات دانشگاه تهران است در فصل چهارم ذیل عنوان «چغندر قند و ترکیبات و زراعت آن » چنین نوشته اند: «برای روشن شدن مطالبی که بعدها مورد بحث قرار میگیرند لازم است که قبلا بدانیم چغندر چیست ؟ از کجا آمده ؟ از چه موادی ترکیب شده و این موادچه خواصی دارند و ارزش صنعتی آنها چه اندازه است.
به عقیده ٔ «کاندل » گیاه شناس سویسی (1778 -1841 م.) چغندر از نوع وحشی آن که در سواحل مدیترانه وسواحل دریای خزر و جزائر کاناری و عراق و هند شرقی بحالت خودرو میروید منشعب شده است. بموجب مستندات تاریخی مللی که تمدن بسیار قدیمی داشته اند مانند چینیها و ایرانیان وهندیها و یونانیها و رومیها از خیلی پیش از میلاد مسیح چغندر را میشناخته و مورد استفاده قرار میداده اند و برای اثبات این نظریه مبادرت به تشریح اسناد زیر می نمائیم:
1- هرودوت مورخ شهیر و قابل اعتماد یونانی نوشته است «چغندر بمصرف تغذیه ٔ» کارگران و استادکارانی که اهرام مصر را ساخته اند میرسیده است » چون تاریخ تقریبی ساختمان اهرام عمده ٔ مصر را مورخان چنین تعیین نموده اند: خئوپس 2800 ق.م. (خفرن) کفرن 2850 ق.م. میسرینس 1800 ق.م. پس چغندر را مصریان قدیم بین 2 تا 3 هزار سال پیش از میلاد مسیح اهلی کرده و مورد استفاده قرار میداده اند و مخصوصاً به اهمیت غذائی آن پی برده و در جیره ٔ غذائی کارگرانی که باید قدرت روزانه ٔ زیادی بمصرف برسانند سهمی برای چغندر قائل شده بودند. در اینجا این سؤال پیش می آید آیا ایرانیان قدیم که در حدود پانصد سال پیش از میلاد و بلکه بیشتر با مصریها در جنگ بودند و گاهی نیز آنجا را اشغال کرده اند چغندر را با خود به ایران آورده و کشت آن را متداول نموده اند یا از چین و هند زراعت چغندر به ایران وارد شده است. جواب این سؤال بی نهایت مشکل و هنوز هیچ سند صحیح یا دلیل قطعی در این باره بدست نیامده است.
2- پلین طبیعی دان مشهور رومی در کتاب خود نوشته است: «یونانیان دو نوع چغندر تشخیص داده اند: سیاه و سفید، رومیها بسته بزمان کشت چغندر را بنوع پائیزه و بهاره تقسیم نموده اند، معهذا میتوان چغندر را در ابتدای تابستان هم کشت نمود. چغندر را نشاء مینمایند».
3- کلوملا رومی که در قرن اول میلادی میزیسته و کتابی راجع به امور فلاحتی نوشته است چنین میگوید: «تخم چغندر را موقعی که «انار» گل میکند می کارند و وقتی که پنج برگه شد مانند «کلم » جابجا «نشاء» میکنند، اگر کافی باشد در تابستان و اگر کافی نباشد در پائیز موقعی که فصل باران شروع می شود عمل نشاء را انجام میدهند.» و در جای دیگر مینویسد: «یونانیان بوسیله ٔ بیل چغندر را که برگ آن سبز و پایه سفید باشد در زمین قوی میکارند».
4- یک نویسنده ٔ رومی دیگر بنام «پالادیوس » در کتاب فلاحتی خود چنین نوشته است:
«چغندر را اواخر بهمن میکارند و امکان دارد در تمام فصل تابستان نیز آن را کاشت، زمین مرطوب و سبک و پرقوت را دوست دارد وقتی که چهار یا پنج برگه شدجابجا میکنند و ریشه های آن را در حین جابجا کردن بکود آغشته مینمایند احتیاج به بیلچه زدن بپای آن و کود زیاد دارد». از این اسناد چنین استنباط میشود که در قرون اولی میلادی چغندر هم در یونان و هم در روم کاشته میشده و معمولاً آن را خزانه نموده و سپس در فصل مناسب جابجا میکرده اند. لیپمان عقیده دارد اولین عالمی که چغندر را از لحاظ علمی مورد مطالعه قرار داده است، سزالپیوس میباشد و نیز معتقد است که در قرن چهارم میلادی در سواحل شمالی اروپا چغندر بوسیله ٔ اقوامی که از نژاد «سلت » بوده اند زراعت میشده است.
6- در قرن 16 «اولیویه دسر» فرانسوی در کتاب فلاحت خود راجع بچغندر چنین مینویسد: «یکنوع هویج بنام چغندر در این اواخر از ایتالیا بکشور ما آمده است که ریشه های بزرگ و قرمزی دارد و برای خوراک بسیار مطبوع است. با گوشت میپزند در این صورت هم قرمزی رنگ آن مطبوع است و هم طعم شیرین آن که مانند قند است.... فصل کشت آن کمی زودتر از فصل کشت هویج است و چون ریشه مورد مصرف است لذا باید زمین خوب آماده شود تاریشه بتواند مواد غذائی لازم جذب کند و بزرگتر گردد.»
7- از قرن 17 ببعد علاوه بر چغندر خوراکی گفتگو از کشت چغندر علوفه ای هم بمیان آمده است و این نوع چغندر از چغندر سفید خوراکی منشعب شده است.» در هر حال سابق بر این برای چغندر خواص داروئی ذکر نموده اند و بعدها هم ریشه و هم برگ آن یکی از مواد غذائی بشر گردیده است و تا چند قرن پیش چغندر قبلاً خزانه و سپس نشاء میگردید. از وقتی که وجود قند در چغندر و امکان استخراج آن کشف گردید این گیاه سال بسال اهمیت بیشتری کسب نمود تا امروز که درتمام دنیا مجموعاً بیش از «یکصد و پنجاه ملیون تن » در سال تولید میشود. تا اواسط قرن 16 م. چغندر منحصراً از لحاظ ارزش غذائی مورد نظر بوده است. «اولیو دوسر» فرانسوی در کتابی که بنام «تآتر فلاحت » در 1575 م. تألیف کرده نوشته است که: «هرگاه عصاره ٔ چغندر راخوب بجوشانند و قوام آورند شربتی مانند شربت نیشکر بدست می آورند». بعدها د ر1747م. «بارون سیژیس موند مارگراف » عضو فرهنگستان علوم «برلن » نظریه بالا را تأیید و حتی اظهار داشت که از ریشه ٔ چغندر سفیدی که در آلمان کشت میشود توانسته است قندی شبیه بقند نیشکر استخراج نماید. بنابراین چغندر از این تاریخ بصورت قطع و مسلم دارای ارزش صنعتی نیز شده است. بنا بعقیده ٔ گیاه شناسان، سواحل اروپا موطن اصلی چغندر بوده است. این نبات در سال اول مواد غذائی مورد نیاز خود را در ریشه ذخیره میکند و سال بعد این مواد را بمصرف تولید شاخه و گل و دانه میرساند و از لحاظ شکل دارای سه قسمت متمایز میباشد. 1- سر چغندر (طوقه) که رستنگاه برگها میباشد و اندکی از خاک بیرون است. 2- بدنه ٔ چغندر که قطورترین قسمت تشکیل میدهد. 3- دم یا انتهای چغندر که ریشه های فرعی از آن منشعب میگردند. بموجب آزمایشهائی که «شوبرت » بعمل آورده، نسوج بدنه ٔ چغندر بیش از دو قسمت و دم چغندر بیش از سر چغندر مواد قندی دارد و با مراجعه به اشکال با طرز تقسیم قند در قسمتهای مختلف ریشه ٔ چغندر آشنا میشویم. چون سه قسمت مختلف ریشه ٔ چغندر هر کدام ارزش صنعتی بخصوصی از لحاظ مواد قندی و غیر قندی دارند، لذا علمای فن مطالعات عمیقی در این باره نموده اند و نتیجه ٔ این مطالعات را در سه جدول زیر منعکس میکنیم...». سپس مؤلف کتاب، نتیجه ٔ مطالعات دانشمندان را در چند جدول منعکس کرده، آنگاه در باره ٔ «ترکیبات چغندر قند» چنین مینویسد:
«چغندر بوسیله ٔ قسمت های سبز خود کربن هوا و با کمک ریشه ها ئیدرژن، اکسیژن، ازت، پتاس، سدیم و یک عده ٔ دیگر فلزات و شبه فلزات را که در خاک هستند جذب مینماید و آنها را بترکیبات آلی و معدنی معینی تبدیل میکند و نسوج خود را (مخصوصاً ریشه) تشکیل میدهد. کمی از این ترکیبات غیر قابل حل و بیشتر آنها قابل حل در آب هستند، بنابراین اگر بوسیله ای آب چغندر را از مواد جامد آن جدا کنیم در آزمایشهای بعدی خواهیم توانست هم ترکیبات مواد جامد و هم ترکیبات مواد تشکیل دهنده ٔ آب چغندر را تعیین کنیم و اندازه بگیریم. برای نیل به این هدف میتوانیم بترتیب زیر عمل کنیم. هرگاه نمونه یا نمونه های چغندر را رنده و تبدیل به خلال نمائیم و سپس تمامی خلال حاصل شده را در دستگاهی که عیناً شبیه بماشین گوشت خردکنی است به قطعات بسیارریز تبدیل کنیم، در این صورت مخلوطی بدست می آوریم که در آن تکه های ریز چعندر در آب آن شناور است. اگر تمامی این مخلوط را در کیسه ای از کنف یا پنبه بگذاریم و آنقدر تحت فشار قرار دهیم تا تمامی مایع یا عصاره از پارچه خارج گردد در داخل کیسه قسمت جامد چغندر که آن را «سلف » می نامیم باقی میماند. تناسب مقدار سلف و عصاره بشرح زیر میباشد:
سلف 4- 6 درصد وزن چغندر.
عصاره 94- 96 درصد وزن چغندر.
سلف چغندر از موادی ترکیب شده که در آب حل نمیشود ولی برعکس عصاره عبارت از آب چغندر و کلیه ٔ مواد قابل حل در آن میباشد. از نظر کلی میتوان گفت که عصاره ٔچغندر از سه قسمت متمایز بتناسب زیر تشکیل شده است:
1- آب 74- 78 درصد وزن چغندر.
2- مواد قندی 14- 20 درصد و گاهی هم بیشتر وزن چغندر.
3- مواد غیر قندی یعنی کلیه ٔ مواد قابل حل در آب غیر از مواد قندی که در حدود 2- 3 درصد وزن چغندر میباشد».
آنگاه مؤلف در جدولی بتفصیل تجزیه ٔ چغندر را برحسب تاریخ کشت نشان داده و بعد مینویسد:
«... باید اذعان نمائیم که در ایران بمناسبت نداشتن آزمایشگاههای بسیار مجهز و دقیق تاکنون کسی موفق نشده است جدول ترکیبات چغندر ایران را تهیه نماید، ولی از آزمایشهای انجام شده میتوانیم نتایج زیر را بصورت مسلم اظهار نمائیم:
1- ساکارز درچغندر ایران بیش از چغندرهای اروپائی میباشد و مقدار آن از حداقل 17 تا حداکثر 20 و 21 درصد وزن چغندر نیز میرسد چنانکه کارخانه ٔ قند «شاه زند» در بهره برداری 1318 ش. مقدار 11288 تن چغندر مصرف نموده که متوسط مواد قندی کلیه ٔ این چغندرها 20/8 درصد بوده است.
2- بهمان اندازه که مواد قندی بالا میرود آب چغندر کمتر میشود. بنابراین وزن یکمتر مکعب چغندرایرانی در شرایط مساوی بمراتب بیشتر از یک متر مکعب چغندری است که در اروپا بدست می آید.
3- تا آنجائی که موفق شده ایم آزمایش نمائیم استنباط کرده ایم که مواد غیر قندی چغندر ایرانی اندکی کمتر از چغندرهای اروپائیست.
بنابدلایل بالا در شرایط کاملاً مساوی درجه ٔ تمیزی عصاره ٔ چغندر ایرانی (که عبارت از نسبت مواد قندی بمجموع مواد قندی و غیر قندی میباشد) از چغندر اروپائی بیشتر است.»
آنگاه مؤلف کتاب، خواص مواد عمده ٔ تشکیل دهنده ٔ چغندر، بخصوص «ساکارز» را که مهمترین ماده ٔ متشکله ٔ چغندراست شرح داده و بعد به بحث درباره ٔ «زراعت چغندر قند» و «بذر چغندر» پرداخته و نوشته است: «چغندر گیاهی است دوساله بدین ترتیب که در سال اول ریشه ٔ آن بزرگ شده و در سال دوم ساقه و گلها میرویند و دانه تولیدمیگردد. برگهای چغندر عامل تهیه ٔ قند برای ذخیره شدن در ریشه بوده و وزن آنها همیشه با مقدار قند ریشه نسبت مستقیم دارد. بطور کلی در بعضی نژادهای چغندر برگها صاف و در برخی دیگر موج دارند. برگهای موجدار علامت پرقندی ریشه ٔ چغندر است و بهمین دلیل در چغندرهای علوفه ای هم سطح برگ صاف بوده و هم تعداد آنها کمتراز تعداد برگهای چغندر قند میباشد. شکل ریشه در انواع چغندرهای مختلف فرق میکند مثلاً در چغندرهای قند ریشه ها همیشه در زیر خاک مانده و شکل مخروطی دارند که دو شیار در طرفین آن وجود دارد. در داخل این دو شیار ریشه های ثانوی یا «ریشه چه » دیده میشوند. چغندرهای علوفه ای، دارای ریشه ٔ بزرگ به اشکال مختلفه (از خمره مانند گرفته الی گرد) بوده و بعضی اوقات تا نصف ریشه از خاک بیرون هستند. در چغندرهای الکل گیری یا نیم قندی (صنعتی) ریشه کمی بزرگتر از چغندر قند و خیلی کوچکتر از چغندر علوفه ای میباشد شکل ریشه از نژادی به نژاد دیگر فرق میکند. بطور کلی چغندر قندی که طول ریشه ٔ آن کم است بهتر و آسانتر از جاکنده میشود. بنابراین برداشت حاصل آن آسان میشود. در داخل یک نژاد چغندر هر چه شیارهای دو طرف ریشه گودتر و ریشه های نازک آن زیادتر باشد نسبت در صد قند بیشتر میباشد.»سپس مؤلف موضوع سبز شدن و نمو کردن چغندر قند را مورد بحث قرار داده مینویسد: «... در طول مدت زندگی چغندر و در تاریخهای مختلف از مزارع چغندر نمونه برداری کرده و در اثر آزمایش نتایج زیر بدست آمده است: از 20 خرداد یک بوته چغندر بطور متوسط 15 گرم ریشه تا 58 گرم برگ، یک ماه بعد (20تیر) 200 گرم ریشه، 338 گرم برگ و یک ماه بعد (20 مرداد) 556 گرم ریشه، 336 گرم برگ و در 20 شهریور 971 گرم ریشه، 176 گرم برگ دارد.
بنابراین از اول خرداد تا اواخر تیر در نمو برگها و بعداً در نمو ریشه ها سرعت حاصل میشود وزن برگها از 1 مرداد ماه ببعد کم میشود. مقدار درصد قند از اول زندگی تا آخر بتدریج در ریشه ها زیاد میشود و از طرف دیگر مقدار قند و آب موجود در ریشه تقریباً مقداری است ثابت... هر قدر چغندر را دیرتر از زمین بکنند مقدار قندش بیشتر خواهد بود، ولی باید دانست که این عمل تا موقعی ادامه دارد که سرمای زمستانه شروع نشده و رشد و نمو چغندرادامه دارد. همینکه سرمای زمستانه شروع شد ممکن است در اثر سرما یا سایر عوامل دیگر مقداری «ساکارز» مبدل بقندهای دیگر از قبیل «گلوکز» و غیره شود و درنتیجه مقدار درصد قند قابل استخراج چغندر تنزل کند. علاوه بر این وقتی دیر برداشت شود در اثر بارانهای پائیزه و گل شدن زمین عملیات برداشت مشکل خواهد شد».
سپس مؤلف درباره ٔ «بهترین شرایط نمو چغندر» و «امراض و آفات چغندر» و طریقه ٔمبارزه با آفتها و انتخاب بذر و چگونگی کشت و برداشت محصول بتفصیل بحث کرده آنگاه در فصل پنجم و ششم کتاب موضوع «شیمی قند»، «خواص فیزیکی و شیمیایی ساکارز»، «ترکیبات ساکارز..»، «خواص داروئی قند و شکر» و بالاخره «چگونگی تولید قند در گیاهان مخصوصاً «چغندر قند» را مفصلاً مورد بحث قرار داده و بعد در مقدمه ٔ فصل هفتم زیر عنوان «آزمایشهائی که در ایران نسبت بچغندر قند انجام شده است » چنین مینویسد:
«از موقعی که کشت چغندر قند مجدداً در ایران آغاز گردید، وزارت کشاورزی کم و بیش سعی نموده است آزمایش های متعددی از تاریخ کشت، تاریخ تنک کردن فواصل بوته ها، فواصل دفعات آبیاری، اثر کودهای مختلف، تاریخ برداشت و غیره بعمل آورد.
مزارع کرج برای انجام این قبیل آزمایشها انتخاب شده بود. برای اینکه خوانندگان محترم از نحوه ٔ این نوع آزمایشها و نتایجی که از آنها بدست آمده آگاه باشند لازم است. اطلاعات مختصری در این کتاب گنجانیده شود...» سپس مؤلف تا پایان فصل هفتم بحث خودرا درباره ٔ نتایج آزمایشهائی که در سالهای 1312 و 1313 هَ. ش. بعمل آمده و از پرونده های وزارت کشاورزی استخراج کرده است. (و مؤلف معتقد است که به نتیجه ٔاین آزمایشها نمیتوان اطمینان کامل داشت) و نیز آزمایشهائی که در سالهای 1313 و 1331 در «کرج » انجام شده (ولی مؤلف این آزمایشها را فوق العاده دقیق و قابل اطمینان دانسته است) ادامه داده و جدولهائیرا که نمودار این آزمایشها میباشد در صفحات کتاب گنجانیده است. آنگاه در فصل هشتم از کشورهای تولیدکننده ٔ قند (از چغندر یا نیشکر) در جهان نام برده و صنعت قندسازی ایران را نیز در این فصل شرح داده است و چون در کارخانه های قندسازی ایران برای تهیه ٔ قند از چغندر استفاده میشود و چغندر قندی که در ایران بعمل می آید در این کارخانه ها بمصرف میرسد، اینک با استفاده از مندرجات فصل هشتم این کتاب نام کارخانه های قندی را که در ایران مشغول کار و بهره برداری میباشند. و اسم کارخانه هایی را که در آینده نصب و آماده ٔ بهره برداری خواهند شد با نام محل و ظرفیت تقریبی هر یک در ذیل می آوریم:
الف: کارخانه هائی که بسرمایه ٔ دولت تأسیس شده و مشغول کارند:
اسم کارخانه محل
ظرفیت اسمی
کهریزک کهریزک. جنوب تهران
150 تن
کرج کرج مغرب تهران
350 "
شاه آبادشاه آباد غرب.
350 "
شاه زندشاه زند اراک.
350 "
مرودشت شمال شیراز
1000 "
فسافسا
350 "
بردسیرکرمان
350 "
تربت حیدریه تربت حیدریه
700 "
آبکوه مشهد
650 "
چناران چناران، مشهد
350 "
ارومیّه شمال ارومیّه
700 "
میاندوآب میاندوآب
650 "
ب: کارخانه هایی که سرمایه داران ایرانی با استفاده ازکمک دولت (قانون پشتوانه ٔ اسکناس) در صدد تأسیس برآمده اند و محل این کارخانه ها در جاهائیکه برای کشت چغندر قند مناسب است پیش بینی شده و در آینده ٔ نزدیک بهره برداری از آنها بمرحله ٔ عمل خواهد رسید:
اسم محل ظرفیت
اسمی
فریمان فریمان
1000 تن
شیروان شیروان.قوچان
1000 "
شاهرودشاهرود
500 "
اصفهان اصفهان
1000 "
کوارجنوب شیراز
1000 "
همدان شمال همدان
1000 "
آذربایجان هنوز معین نشده
1000 "
مؤلف کتاب سپس نتیجه گرفته است که هرگاه کلیه ٔ برنامه هائی که در دست اجرا میباشد بمرحله ٔ عمل درآید و کارخانه های دولتی که از چغندر، قند میسازند، تکمیل شوند تولید قند کشور بدین صورت خواهد بود که سالانه 150 هزارتن از کارخانه های دولتی و 120 هزارتن از کارخانه های ملی قند (از محصول چغندر) تولید خواهد شد. و رجوع به کتاب «کلیات صنعت قندسازی » تألیف مهندس ابراهیم ریاحی فصل 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و کتاب «جغرافیایی اقتصادی تألیف مسعود کیهان ص 100 و 101 و 102 و چغندر و «قند چغندر» شود.

معادل ابجد

خئوپس

668

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری