معنی حوله

حوله
معادل ابجد

حوله در معادل ابجد

حوله
  • 49
حل جدول

حوله در حل جدول

فرهنگ معین

حوله در فرهنگ معین

  • (حُ لِ) (اِ. ) = هوله: پارچه ای که با آن صورت و دست ها را پاک و خشک کنند. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

حوله در لغت نامه دهخدا

  • حوله. [ح َ ل َ / ل ِ] (اِ) دسترخان. || دستارچه. دستمال. مندیل. دستارخوان. (یادداشت مرحوم دهخدا):
    منتظر حوله ٔ باد سحر
    تا که کند خشک بدان زودتر.
    ایرج. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

حوله در فرهنگ عمید

  • نوعی پارچۀ پرزدار و ضخیم برای خشک کردن بدن،
فارسی به انگلیسی

حوله در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

حوله در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

حوله در فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

حوله در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (اسم) پارچه ای که بدان صورت و دستها را پاک و خشک کنند. ‎ شگفت، کار زشت، ترفند گر (تازی نیست) هوله خشک (گویش تهرانی) پزرو (مازندرانی) آبچین سچاغ (گویش تاجیکی). توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

حوله در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

حوله در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

حوله در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید