معنی حق التدریس

لغت نامه دهخدا

حق التدریس

حق التدریس. [ح َق ْ قُت ْ ت َ] (ع اِ مرکب) پاداشی که بمدرس دهند برای درس گفتن. حق التعلیم.

فرهنگ معین

حق التدریس

(~ُ. تَّ) [ع.] (ص مر.) وجهی که در ازای تدریس به استاد و آموزگار پرداخت شود، آموزانه (فره).

فرهنگ عمید

حق التدریس

کارمزدی که به مدرس در برابر تدریس پرداخت می‌شود،

حل جدول

حق التدریس

آموزانه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حق التدریس

آموزانه

کلمات بیگانه به فارسی

حق التدریس

آموزانه

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

حق التدریس

پاداشی که به مدرس دهند برای درس گفتن، حق التعلیم

معادل ابجد

حق التدریس

813

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری