معنی حالا

حالا
معادل ابجد

حالا در معادل ابجد

حالا
  • 40
حل جدول

حالا در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

حالا در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • اکنون، الان، الحال، اینک، حال، حالیا، فعلاً،
    (متضاد) بعداً، قبلاً. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

حالا در فرهنگ معین

  • [ع. حالاً] (ق.) اکنون، در این وقت.
لغت نامه دهخدا

حالا در لغت نامه دهخدا

  • حالا. (ازع، ق، اِ) اکنون. کنون. اینک. نَک. نون. الاَّن. امروز. ایدر. ایمه. همیدون. ایدون. فی الحال. این زمان. در همین وقت. در همین حال. در همین زمان:
    دروغی که حالا دلت خوش کند
    به از راستی کت مشوش کند.
    سعدی.
    || فوراً. معجلاً. عاجلاً. || یک دم. (لغت نامه ٔ اسدی ص 515). || پیشادست. سَلَم. نقد. || از حالا؛ از هم اکنون. از این ببعد: از حالا تا فردا؛ از امروز تا فردا. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

حالا در فرهنگ عمید

  • زمانی که در آن هستیم، الحال، فی‌الحال، اکنون، این زمان،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

حالا در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

حالا در فارسی به انگلیسی

  • Now, Nonce, Present, Presently, Yet
فارسی به ترکی

حالا در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

حالا در فارسی به عربی

عربی به فارسی

حالا در عربی به فارسی

  • انا , فورا , بیدرنگ
فرهنگ فارسی هوشیار

حالا در فرهنگ فارسی هوشیار

  • اینک ایدون نون اکنون درین وقت الان الحال: ((حالا فرصت ندارم. )) اکنون، اینک، الان، کنون، این زمان، در همین وقت. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

حالا در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

حالا در فارسی به آلمانی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید