معنی جیره

جیره
معادل ابجد

جیره در معادل ابجد

جیره
  • 218
حل جدول

جیره در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

جیره در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • سهم، آذوقه، توشه، خوراک، سوروسات، سیوروسات، قوت، راتب، رستاد، مستمری، مقرری. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

جیره در فرهنگ معین

  • (رِ) (اِ. ) جنس (از خوردنی و نوشیدنی و پوشاک) یا پولی که به مزدوران و سربازان دهند. مق مواجب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

جیره در فرهنگ عمید

  • مقدار معیّنی از خوراکی، خواربار، و دیگر اجناس مورد نیاز که در فاصله‌های زمانی معیّن روزانه، هفتگی، ماهیانه، و امثال آن به کسی می‌دهند، روزیانه، راستاد، رستاد،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

جیره در فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

جیره در فارسی به عربی

گویش مازندرانی

جیره در گویش مازندرانی

  • صدای خوک در وقت جفت گیری یا هنگام تیر خوردن، فریاد، جیغ...
فرهنگ فارسی هوشیار

جیره در فرهنگ فارسی هوشیار

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید