معنی جوال

فرهنگ معین

جوال

کیسه، کیسه بزرگ ساخته شده از پارچه خشن، پارچه خشن و یا ضخیم، یک لنگه بار، بدن (انسان)، چیزی گشاده.، در ~ کسی نگنجیدن فریب کسی را نخوردن. [خوانش: (جُ یا جَ) (اِ.)]

(جَ وّ) [ع.] (ص.) بسیار جولان کننده.

فرهنگ عمید

جوال

بسیار جولان‌کننده، بسیار گردش‌کننده،

کیسۀ بزرگ از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار درست می‌کردند، بارجامه،
پارچۀ ضخیم و خشن،


جوال دوز

سوزن درشت که برای دوختن جوال و پارچه‌های ستبر به‌کار می‌رود،

حل جدول

جوال

گوال، تاچه

لد

مترادف و متضاد زبان فارسی

جوال

جانخانی، خرجین، عدل، گونی

فارسی به انگلیسی

جوال‌

Bag, Sack, Saddlebag

گویش مازندرانی

جوال

کیسه ی پشمین که از موی بز بافته شودو از کیسه معمولی حجیم...


جوال دوج

جوال دوز


جوال بار

حجم دو جوال بار

فارسی به عربی

جوال

حقیبه، کیس

فرهنگ فارسی هوشیار

جوال

گردنده، بسیار جولان کننده

فارسی به آلمانی

جوال

Beutel (m), Entlassen, Sack (m), Sack (m), Sack, Tasche (f), Tüte (f)

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

جوال

40

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری