معنی جنجال

فارسی به انگلیسی

جنجال‌

Battle Royal Pl Battles Royal, Brouhaha, Carry-On, Commotion, Cram, Furor, Fuss, Hullabaloo, Hurly-Burly, Jangle, Kerfuffle, Noise, Noisiness, Pandemonium, Racket, Rambunctiousness, Row, Rowdiness, Tumult, Turmoil, Uproar, Whirl

فرهنگ عوامانه

جنجال

شلوغ و مرافعه و داد و بیداد را گویند و اشخاص تند را نیز گویند که مدام داد و فریاد راه می اندازند مثلا گویند سید جنجال رسید و جنجال راه انداخت و یا جنجال بلند شد.

فرهنگ عمید

جنجال

آشوب و ازدحام،
فریاد و همهمه، شوروغوغا،

مترادف و متضاد زبان فارسی

جنجال

ازدحام، سروصدا، غوغا، فتنه، همهمه، هنگامه، هیاهو

فرهنگ معین

جنجال

شور و غوغا، داد و فریاد، بحث و مجادله شدید همراه با شایعات. [خوانش: (جَ یا جِ) (اِ.)]

حل جدول

جنجال

شلوغ، مرافعه، داد و بیداد

هیاهو

شلوغ و مرافعه و داد و بیداد.

فیلمی از جوبی هارولد

فارسی به عربی

جنجال

اضطراب، شجار


جارو جنجال

مضرب


ایجاد جنجال

إثاره الجدلِ


جنجال آفرینی

إثاره الجدلِ

فرهنگ فارسی هوشیار

جنجال

آواز، سر و صدا، هیاهو

لغت نامه دهخدا

شرف جنجال

شرف جنجال. [ش َ رَ ج َ] (اِخ) نام و لقب زنی معروف به پرگویی و داد و فریاد. و امروزه به مزاح برای هر زن پرگوی و پرخنده علم شده است: چندر چاووشی. خدیجه خبرچی. (یادداشت مؤلف).


هو و جنجال

هو و جنجال. [هََ / هُو وُ ج َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) هیاهو. سر و صدا. جار و جنجال.

معادل ابجد

جنجال

87

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری