معنی جنبی

فرهنگ عمید

جنبی

کناری، پهلویی،
[مجاز] فرعی، غیراصلی، جانبی: فعالیت‌های جنبی نمایشگاه،


جانبی

=جنبی

فارسی به انگلیسی

جنبی‌

Collateral, Fringe, Lateral, Side, Subsidiary

فارسی به ایتالیایی

جنبی

laterale

حل جدول

جنبی

کناری، پهلویی

فارسی به عربی

جنبی

طریق جانبی، فرع، قادم

فارسی به آلمانی

جنبی

Folgend, Nächst-, Nächst, Nächste, Nächsten, Nächster (m), Nächstes, Umfahrt [noun]

فرهنگ فارسی هوشیار

فرآورده ی جنبی

سر زاک: (زاک تولید)

انگلیسی به فارسی

next

جنبی


bypass

جنبی


laterad

جنبی


transverse

جنبی


peripheral device

دستگاه جنبی


circumferential

محیطی، جنبی


side conditions

شرایط جنبی


side restriction

قید جنبی

معادل ابجد

جنبی

65

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری