معنی جناح راست
فرهنگ عمید
(ورزش) هریک از دو سمت راست یا چپ در زمین بازی،
(نظامی) [قدیمی] هریک از دو طرف لشکر که در میدان جنگ در سمت راست و چپ قلب قرار میگرفت،
[قدیمی] بال،
* جناح ایمن: جناح راست، میمنه،
* جناح ایسر: جناح چپ، میسره،
فارسی به عربی
جناح، خطف، ممر
عربی به فارسی
پهلو , تهیگاه , طرف , جناح , از جناح حمله کردن , درکنار واقع شدن , حاشیه , سجاف , کناره , حاشیه دار کردن , ریشه گذاشتن به , چتر زلف , چین , لبه , دنباله , رشته , همراهان , ملتزمین , رشته مسلسل , اپارتمان , اتاق مجلل هتل , قطعه موسیقی , بال , پره , قسمتی از یک بخش یا ناحیه , گروه هوایی , هر چیزی که هوا را برهم میزند (مثل بال) , بال مانند , زاءده حبابی , زاءده پره دار , شاخه , شعبه , دسته حزبی , پرواز , پرش , بالدار کردن , پردارکردن , پیمودن
فرهنگ معین
فرهنگ واژههای فارسی سره
بال، پژیر، گُناه
مترادف و متضاد زبان فارسی
بال، سمت، سو، طرف، شاخه، فراکسیون، گروه
فرهنگ فارسی هوشیار
بال، دست، بازو، جانب، کرانه، نفس چیزی گروهی از هر چیز گروهی از هر چیز
فرهنگ فارسی آزاد
لغت نامه دهخدا
راست راست. (ق مرکب) دور از خمیدگی. نهایت مستقیم و آخته. بی کجی. || در تداول عامه بی پروا، بی اعتنا، آشکار، علنی. و در ترکیبات زیر بدین معانی آید:
- راست راست رفتن و برگشتن، برای انجام دادن کاری سرسری و بدون دقت و اعتنا رفتن و بی نتیجه برگشتن. زیربار کار و زحمتی نرفتن. و رجوع به راست راست گشتن شود.
- راست راست گشتن یا راست راست راه رفتن، ول گشتن. تن بکاری ندادن. بشغل و حرفه و پیشه ای نپرداختن. زیربارکار و زحمتی نرفتن و سربار دیگران شدن. شانه زیربارشغل و پیشه ای خم نکردن. تن به بیکاری و مفتخواری دادن با حالت غرور و تکبر.
خفض جناح
خفض جناح. [خ َ ض ِ ج َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) پر گستردن. (مهذب الاسماء). || تواضع کردن. فروتنی کردن. (یادداشت بخط مؤلف).
فارسی به آلمانی
Achsel (f), Flügel (m), Gruppe (f), Schulter (f), Schultern, Sollte, Tragen, Chorgang (m), Gang (m), Seitenschiff (church) ; gang, Seitenschiff (n)
معادل ابجد
723