معنی جلا

جلا
معادل ابجد

جلا در معادل ابجد

جلا
  • 34
حل جدول

جلا در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

جلا در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • برق، تلالو، درخشش، درخشندگی، صیقل، پرداخت، آب‌وتاب، رونق، آوارگی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

جلا در فرهنگ معین

  • واضح و روشن کردن، صیقل دادن. [خوانش: (جَ) [ع. جلاء] (مص م. )]. توضیح بیشتر ...
  • (جَ) [ع.] (مص ل.) کوچ کردن، از وطن دور شدن، آوارگی.
فرهنگ عمید

جلا در فرهنگ عمید

  • تابش، درخشش،
    (اسم) هر نوع مادۀ روغنی که اشیا و به‌ویژه فلزات را با آن درخشان می‌کنند،
    [قدیمی، مجاز] روشنی چشم،
    [قدیمی] دور شدن و کوچ ‌کردن از وطن،
    (اسم) [قدیمی] چیزی که موجب روشنی چشم می‌شود،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

جلا در فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

جلا در فارسی به ترکی

فارسی به عربی

جلا در فارسی به عربی

  • اصفر داکن، بریق، ثقل، حریر، صبغ، لمعان، یابان
ترکی به فارسی

جلا در ترکی به فارسی

فرهنگ فارسی هوشیار

جلا در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (مصدر) روشن کردن افروختن، زدودن صیقل دادن، (مصدر) آواره شدن جلا ء وطن. ‎-4 (اسم) آوارگی. توضیح بیشتر ...
فارسی به آلمانی

جلا در فارسی به آلمانی

  • Nipon, Polieren, Politur (f), Polnisch, Putzen, Sateen, Satin (m), Schliff (m), Strahlung [noun]. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید