معنی جشن

فارسی به انگلیسی

جشن‌

Celebration, Feast, Fest _, Festival, Festivity, Fete, Fête, Fiesta, Function, Gala, Rejoicing

فارسی به ترکی

جشن‬

tören,bayram, şenlik

گویش مازندرانی

جشن

شادی – جشن

کثیف

فرهنگ عمید

جشن

مراسم توٲم با شادی و مهمانی برای یک امر مسرت‌انگیز: جشن عروسی،
عید: به سالی اندر هموار پنج جشن بُوَد / دو رسم دین عَرابی، سه رسم مُلک عجم (عنصری: ۲۰۴)،
شادی، خوشی، سُرور،

افزایش حرارت بدن و سرعت نبض، تب،

فرهنگ معین

جشن

مجلس شادی و شادمانی، مهمانی، سور و سرور. [خوانش: (جَ) (اِ.)]

(جَ شَ) (اِ.) تب، بالا رفتن دمای بدن.

حل جدول

جشن

مجلس بزم، شادی و خوشی

مجلس بزم

فرهنگ فارسی هوشیار

جشن

شادی و عیش و کامرانی، عید، بزم، سور، مهمانی، ضیافت


جشن زفاف

جشن عروسی و جشن زناشوئی


جشن تولد

زاج سور زاد جشن

مترادف و متضاد زبان فارسی

جشن

بزم، جشنواره، چراغانی، سور، شادی، ضیافت، عید، فستیوال، مهمانی

فارسی به عربی

جشن

ابتهاج، احتفال، عید، کرنفال، مراسم، مهرجان، یوبیل، اِحْتِفالٌ

فارسی به ایتالیایی

جشن

festa

فارسی به آلمانی

جشن

Feier (f), Fest (n), Feierlichkeit (f), Fest, Zeremonie (f), Karneval (m)

معادل ابجد

جشن

353

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری