معنی جریان هوا

فارسی به انگلیسی

جریان‌ هوا

Airflow, Current, Draft

فارسی به آلمانی

جریان هوا

Auslüften, Luft (f), Luft [noun], Lüften


جریان

Aktuell, Gegenwärtig, Laufend, Momentan [adjective], Strom (m), Strömung (f), Einsatz (m), Funktionierend, Gehend, Geschwindigkeit (f), Sickern [verb], Weggehend

فارسی به عربی

عربی به فارسی

جریان

سیل , سیلا ن , ریزش درونی , جریان بداخل

فرهنگ عمید

جریان

روان شدن آب یا هرچیز مانند آن،
(اسم) [مجاز] رویداد، حادثه، ماجرا،
(اسم) [مجاز] فرایند،
(اسم) [مجاز] موضوع،
(اقتصاد) گردش و دست‌به‌دست شدن پول،
* جریان صفرا: عبور صفرا از یاخته‌های کبدی به کیسۀ صفرا و مجاری صفراوی و ریختن آن در روده و جذب مجدد قسمتی از آن در خون و بازگشت آن به کبد،

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

جریان

روانی، ریزش، سیلان، تداول، رواج، روند، حیص‌وبیص، خلال، قضیه، ماجرا، سیر، کوران، گردش

فارسی به ایتالیایی

جریان

corrente

circolazione

فرهنگ معین

جریان

روان شدن (آب و هر چیز مانند آن)، واقع شدن امری، دست به دست شدن پول. [خوانش: (جَ رَ) [ع.] (مص ل.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

جریان

روایی، روند، گذران، گردش

معادل ابجد

جریان هوا

276

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری